در زندگی مشترک به دلیل نزدیکی همسران با یکدیگر، وجود اختلاف نظر و تعارض بین آنها امری طبیعی است. اما این اختلافها تا کجا میتوانند سازنده یا مخرب باشند؟ براساس تحقیقات انجام شده، زوجینی که با گفتگو و بیان اختلاف نظرها به حل مشکلات خود میپردازند، از زندگی بادوامتر و رابطه مستحکمتری برخوردار هستند. نشانههای بسیاری وجود دارند که نشان دهند یک زندگی مشترک از مسیر طبیعی خود خارج شده است و درصورتی که طرفین رابطه نتوانند این روند را متوقف کنند با عدم موفقیت و شکست در زندگی مشترک روبهرو میگردند. درصورتی که زوجین بهموقع متوجه مشکلات و ناکامیهای خود شوند میتوانند زندگی زناشویی را به مسیر طبیعی خود بازگردانند. اما اگر به فکر حل مسائل خود نباشند، روزی میرسد که دیگر هیچ احساسی نسبت به یکدیگر ندارند و چارهای جز طلاق و جدایی برای آنها باقی نمانده است.
ما در این مطلب قصد داریم به بیان مسائلی بپردازیم که منجر به ازدواج ناکامکننده میشود، تا پایان مطلب همراه ما باشید تا اطلاعات جامع و کاملی بهدست آورید.
یک ازدواج موفق نیازمند ارتباط قوی بین زوجین است، مسلماً زندگی شاد و رضایتبخش به سختی در مسیر جدایی و طلاق قرار میگیرد. زمانی که طرفین رابطه هیچ ارتباط عمیق عاطفی با یکدیگر برقرار نکنند، از احساسات هم غافل میشوند و به دلیل ایجاد سوء تفاهمها دچار سردی رابطه میشوند. در شروع زندگی مشترک همه اتفاقها برای زوجین تازگی دارد و آنها با علاقه ساعتهای طولانی را در کنار هم میگذرانند. اما با گذشت زمان شور و شوق اولیه کاهش مییابد و هر کدام سرگرم مسائل خود میشوند، اغلب زندگیهای ناموفق و ازدواجهای ناکام از همین اتفاق به ظاهر ساده کلید میخورد.
سردی رابطه و عدم ارتباط مؤثر زوجین سبب میشود بحثهای تخریبکنندهای بین آنها ایجاد شود و تعارضاتی رخ دهد که از کنترل هر دو نفر خارج باشد. این موضوع میتواند آسیبهای جبرانناپذیری به کانون خانواده وارد آورد و درنهایت یک رابطه به جدایی ختم گردد. علاقمندان و دانشجویان عزیز میتوانند جهت بررسی جلسات درمانی میتوانند «پکیج اصول مشاوره ویژه دانشجویان روانشناسی» را از بنیاد روانکال تهیه و ارزیابی نمایند. در این پکیج جلسات درمانی ویژه زوجین با متد طرحواره درمانی قابل مشاهده است.
مسائل پنهان در مشکلات بین زوجین، بیشتر مواقع زمینهساز ناکامی و تخریب روابط آنها میگردد؛ این مسائل که اغلب در موضوعاتی مانند مراقبت، پذیرش، تعهد، شرایط مالی و تمامیت ریشه دارد سبب مشاجرات پنهان و آشکار در محیط خانه میگردد. زمانی که زن و شوهر بر سر یک موضوع مشخص بهصورت پیوسته درگیر باشند و نتوانند احساسات خود را شفاف بیان کنند اختلافات گستردهای ایجاد میگردد. گفتگوی سازنده و مؤثر که با احترام متقابل همراه باشد، میتواند از تبدیل شدن یک مشکل جزئی به یک مشاجره بزرگ جلوگیری کند. اما متأسفانه مسائل و مشکلات جدی وجود دارند که سبب ناکامی در ازدواج و جدایی زوجین میگردد.
در ادامه این قسمت قصد داریم به بیان مهمترین مسائلی که منجر به ازدواج ناکامکننده میگردد بپردازیم. قبل از آن لازم است خدمت اساتید گرامی و روانشناسان ارجمند «ابر پکیج الماس» را معرفی نماییم. این مجموعه که شامل تمام مباحث آموزش روانشناسی میشود، توسط تیم بنیاد روانکال تهیه و آماده ارائه میباشد.
براساس تحقیقات انجام شده متأسفانه اغلب ازدواجهایی که یکی از زوجین مبتلا به بیماری روانی بودهاند، منجر به جدایی و طلاق شدهاند. بیماریهای روانی ممکن است از یک اضطراب ساده، پرخاشگری یا وسواس سطحی آغاز گردد و به مرور زمان به اختلالات روانپزشکی شدید یا جنون بیانجامد. ازدواج با یک فرد مبتلا به افسردگی خفیف مشکل حاد و پیچیدهای در زندگی ایجاد نمیکند، اما اقدام به ازدواج با سهلانگاری و با هدف بهبودی شرایط بیمار درنهایت به ناکامی خواهد رسید.
متأسفانه به دلیل وجود یک باور اشتباه برخی افراد عقیده دارند بیماریها و اختلالاتی مانند اختلال هذیان، بدبینی، اختلال درک و… با ازدواج و دریافت محبت ازسوی همسر بهبود مییابد؛ اما این ازدواجها نتیجهای جز شکست و ناکامی بههمراه نخواهد داشت. انجام تحقیقات کافی، شناخت کامل زوجین قبل از ازدواج و انجام مشاوره و تستهای روانشناختی میتواند در شناخت افراد و وقوع یک ازدواج موفق اثربخش باشد.
در برخی موارد معلولیت جدی، بیماری جسمی یا اختلال روانی بعد از ازدواج رخ میدهد؛ در این شرایط عملاً همسر فرد بیمار به یک سرپرست یا پرستار تبدیل میگردد. پذیرش نقش پرستار به سادگی قابلقبول نیست، چراکه موقعیت پیشآمده دور از تصورات همسر است و او نمیتواند ماندن د راین رابطه را تحمل کند. بسیاری از زنان و مردان هستند که نمیتوانند اینگونه تغییرات را بپذیرند و ظرفیت چنین تغییر ویرانکنندهای را در اردواج ندارند. درنتیجه این موضوع منجر به وقوق ازدواج ناکامکننده میگردد.
داشتن رابطه یا شروع زندگی مشترک با فردی که اعتیاد دارد، خطرات و آسیبهای فراوانی بههمراه دارد. اعتیاد به مواد مخدر، الکل، قمار و… سبب میشود توجه، وقت و روان فرد درگیر از همسر خود منحرف شود و درنهایت از او بیزار گردد. همچنین اعتیاد به مواد مخدر و الکل با توانایی ایجاد یک رابطه صمیمی تداخل پیدا میکند، چراکه احساسات فرد درگیر را کرخت میکند. زمانی که فرد با مصرف مواد از دنیای کنونی جدا میشود، نسبت به هرآنچه در این دنیا اتفاق میافتد بیتفاوت و بیاعتنا میگردد. افراد معتاد رفتارهای ضد و نقیض بسیاری از خود نشان میدهند و درنهایت زندگی آنها به دلیل افسردگی دائمی، عدم مسئولیتپذیری، فقدان میل جنسی، مشاجرات زیاد، بیاحساسای و کرختی عاطفی، داشتن مشکلات مالی و… به بنبست میرسد.
روابط جنسی سالم و رضایتمندانه میتواند اثرات سازندهای در روابط زوجین داشته باشد، اغلب افراد سکس و رابطه جنسی را راهی برای نشان دادن میزان عشق و عاطفه خود به شریک زندگی و مستحکم شدن روابط عاطفی میدانند. وجود رابطه جنسی رضایتبخش سبب محکمتر شدن روابط محبتآمیز بین زن و شوهر، ایجاد احساس حمایتگری مرد نسبت به زن و همراهی زن با شوهر میگردد. باتوجه به اینکه کیفیت میل جنسی در زنان بیشتر از مردان است، درصورت عدم توجه به این میل ازسوی شوهر، داشتن عجله در برقراری ارتباط و عدم برقراری رابطه جنسی به مدت طولانی سبب شروع اختلافاتی میگردد که رفته رفته از اتاق خواب خارج و تمام جنبههای زندگی را دربر میگیرد.
اساتید گرامی و روانشناسان ارجمند جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مشکلات عاطفی و جنسی زوجین میتوانند «پکیج مهارتهای عاطفی و جنسی ویژه زوجین» و «پکیج سکس تراپی ویژه اختلال و انحرافات جنسی» را از بنیاد روانکال تهیه و مورد بررسی و مطالعه قرار دهند.
عدم مسئولیتپذیری و بیخیالی همسر نسبت به امور مالی، اقتصادی یا دیگر مسئولیتهای زندگی سبب ایجاد یک رابطه بدون اعتماد و ناسالم میگردد. زمانی که فردی با شخصی غیرقابل اتکا زندگی مشترکی داشته باشد، ناچاراً نقش والد را برای او خواهد داشت و دائماً باید مسئولیتهای او را یادآوری کند؛ همچنین این فرد مدام نزد دوستان و خانواده خود باید با دلیلتراشی، علت کمکاریهای همسر خود را توجیه کند. این کار به مرور زمان سبب میشود اعتماد فرد از همسر خود سلب شود و درنتیجه احترامی نیز برای او قائل نشود و با گذشت زمان خشمی عمیق در ذهن او ایجاد کند. این ازدواج درصورت عدم رسیدگی و تغییر رفتار در فرد غیرمسئول، با شکست و ناکامی مواجه خواهد شد.
از خود گذشتگی و دوری از خودخواهی یکی از رموز موفقیت در زندگی مشترک است. اما خودخواهی در زندگی مشترک و توجه به خواستهها و تمایلات خود یا بیتوجهی به خواست شریک زندگی مشکلات و مسائل زیادی را بههمراه میآورد. شوهر یا زن خودخواه به ندرت احساسات و نیازهای همسرش را مورد توجه قرار میدهد. او همیشه میخواهد همه چیز براساس میل و نظر او پیش رود، به خواست شریک زندگی توجه نمیکند، همیشه میخواهد خود تصمیمگیرنده باشد، شریک زندگی خود را تهدید به ترک میکند، بداخلاق و بیحوصله است و آنچه خود میخواهد را در اولویت قرار میدهد. این افراد هیچ علاقه و توجهی به تمایلات طرف مقابل خود ندارند، هیچ مسئولیتی در خانه نمیپذیرند و بعد از دعوا و مشاجره عذرخواهی نمیکنند.
زندگی با حضور یک فرد خودخواه با گذشت زمان سخت و غیرقابل تحمل میشود، بنابراین منجر به ناکامی میگردد.
وجود عشقهای رمانتیک، فانتزی و غیرواقعبینانه در کتابها و فیلمها سبب شده است اغلب افراد تصور و دیدگاه نادرستی از عشق داشته باشند. بههمین علت بیشتر زوجها فریب همین تصاویر و دیدگاههای رنگارنگ را میخورند و تصور میکنند رابطه در زندگی واقعی مانند فیلمها است. این تصور اشتباه سبب میشود مشکلاتی در صمیمیت و روابط عاطفی آنان به وجود آید و درنهایت منجر به ازدواجی ناکامکننده شود. در این شرایط هرکدام از طرفین رابطه معتقد است با فردی که از عشق هیچ چیزی نمیداند زندگی میکند و حتماً میتوانند با کس دیگری رابطه عاشقانهتری داشته باشند. اما متأسفانه آنها زمانی که با همین برداشت وارد رابطه دیگر میشوند، مجدداً شکست میخورند.
شکلگیری پیوند دائمی احساسی مستلزم وجود یک رابطه عاطفی عمیق است، اما لازم است بدانید یک رابطه عاطفی عمیق بسیار پیچیده است. وجود هرگونه خلل در این رابطه منجر به ناکامی در ازدواج و شکست زوجین خواهد بود. چراکه تحقیر، سرزنش، بدزبانی و بیاحترامی سبب ایجاد سوءتفاهم و ازبین رفتن علاقه بین آنها میگردد. درصورتی که همسران مدتها هیچ احساس و مهری نسبت به یکدیگر نداشته باشند و رابطه آنها در بستری از خشم، نفرت، کینه و بیمهری پیش رود، به مسیری جز ناکامی هدایت نمیگردد.
تحقیر و سرزنش میتواند ویرانگر یک رابطه زناشویی باشد، در این شرایط هرکدام از زوجین باتوجه به دیدگاه خود دلایلی خاص جهت سردی رابطه عنوان میکند. ازدواج اجباری و بدون علاقه دوطرفه، عدم وجود اشتراکات اعتقادی و فکری، عدم درک صحیح از رابطه زناشویی، ضغف شخصیتی و عدم پایبندی به اصول اخلاقی، عدم نیازهای عاطفی مشترک، مشغلههای ذهنی یا مالی و… میتواند از مهمترین دلایل سردی رابطه و بروز بیاحترامی در زندگی مشترک گردد. در اینگونه مواقع هرکدام از زوجین انگشت اتهام را به سوی نفر دوم رابطه نشانه میروند و او را دلیل ایجاد این سردی معرفی میکند.
یکی از مهمترین دلایل شکست و ناکامی در ازدواج خیانت محسوب میشود. بسیاری از افراد به خیانت بهعنوان یک جرم نابخشودنی نگاه میکنند. این مسئله به اشکال مختلفی میتواند اتفاق افتد و تنها وجود یک رابطه فیزیکی به این معنا نیست. امروزه و با وجود فناوریهای پیشرفته و گوشیهای هوشمند، فرصتهای بسیاری برای انجام خیانت احساسی فراهم است. متخصصین در این زمینه میگویند در عصر حاضر خیانت سهل و آسان شده است و درعین حال این مسئله در هیچ زمانی به این اندازه مخرب نبوده است.
به عقیده سوزان جانسون، زوج درمانگر مطرح دنیا، «هر رفتاری که به حس اعتماد همسر خدشهای وارد آورد یا سبب تضعیف پیوند زناشویی گردد خیانت نام دارد.» به عقیده این روانشناس برجسته خیانت از سه بخش اصلی «رابطه پنهانی که بنای اولیه خیانت با آن شکل میگیرد»، «رابطه عاطفی» و «رابطه جنسی که رابطه را خاص و ماندگار میکند» تشکیل شده است. خیانت میتواند برای امنیت عاطفی بهعنوان تهدیدی باشد تا پایههای اعتماد و دوستداشتن را متزلزل کند. علاقمندان به مطالعه و کسب اطلاعات بیشتر درخصوص عقاید و نظریات دکتر سوزان جانسون در زمینه پیوند زناشویی، میتوانند «پکیج زوج درمانی هیجان مدار از دکتر جانسون» را از بنیاد روانکال تهیه و مورد بررسی قرار دهند.
ازدواج در سن مناسب سبب شکلگیری یک ازدواج موفق و رضایتبخش خواهد بود. چراکه این افراد در بعدهای مختلف به بلوغ کامل رسیدهاند و درک بهتری از زندگی زناشویی دارند، بنابراین با آمادگی بیشتری وارد رابطه میشوند. همچنین آموزش و انجام مشاوره قبل از ازدواج میتواند بهعنوان یکی از ضروریات عبور از زندگی مجردی به زندگی متأهلی محسوب شود. حتی اکر زوجین به سن مناسب ازدواج رسیده باشند، ازدواج بدون آموزش برای انها مانند پذیرفتن شغل یا پروژه بدون آمادگی است. در آموزشهای قبل از ازدواج زوجین میآموزند چگونه یک ازدواج موفق داشته باشند و از رفتارهایی که سبب ناکامی در ازدواج و نارضایتی میگردد دور باشند.
در یک آموزش کامل و صحیح زوجین یادمیگیرند چگونه با کنترل تعارضات یک رابطه مطلوب ایجاد کنند؛ در این روند آنها بخشهای آموزشی زیر را میگذرانند:
باورها و رفتارهای درونی شده هر فرد، تجربیاتی است که او از کودکی در محیط خانواده یا در روابط اجتماعی کسب نموده است و تنها در ناخودآگاه او ثبت نشده است. این تجربیات به اشکال مختلف ظاهر میشوند و در رفتار فرد نمود پیدا میکنند. آنچه هر فرد در شرایط مختلف زندگی احساس میکند، رفتار میکند و پاسخ میگوید از باورهای درونی او سرچشمه میگیرد که با نوع تربیت و تجربههای کسب شده او ارتباط دارد. آنچه هرکدام از ما ازکودکی به دنیای بزرگسالی میآوریم بر روی روابط عاشقانه، دوستانه، عاطفی، اجتماعی و کاری ما تأثیر میگذارد.
رشد و سپری نمودن دوران کودکی در یک محیط سرد عاطفی که با هیچ همدلی، محبت و عشق ورزی همراه نبوده سبب میشود تجربیاتی در فرد شکل گیرد. این کودکان در بزرگسالی توان ابراز احساسات را آنگونه که واقعاً وجود دارد نخواهند داشت؛ چراکه شیوههای ابراز احساسات را یاد نگرفتهاند و آنقدر اعتمادبهنفس ندارند که باور کنند یک نفر درکنارشان هست که از بودن با او خوشحال است. این افراد در اغلب مواقع نمیتوانند احساسات خود را بروز دهند یا واکنش مناسبی در برابر ابراز احساست شریک زندگیشان داشته باشند. عدم وجود مهارت رفتار عاشقانه در یکی از زوجین سبب میشود زمینه برای یک ارتباط عاطفی ضعیف فراهم آید و زندگی زناشویی با شکست و ناکامی روبهرو گردد.
همچنین کودکانی که در محیط خانوادگی پراسترس زندگی کردهاند و والدین به شدت سختگیری داشتهاند، در بزرگسالی تبدیل به انسانهایی ایدهآلگرا و بیشاز اندازه مقرراتی میشوند. این افراد همسران یا فرزندان خود را انسانهایی ضعیف تصور میکنند، چراکه با معیارها و استانداردهای بالای ذهنی آنها همخوانی ندارند. اینگونه افراد در اغلب مواقع در ذهن و درون خود میگویند «هیچکس بهتر و کاملتر از من نمیتواند کارها را به درستی و بدون نقص انجام دهد».این افراد در زندگی مشترک توانایی در ابراز احساسات ندارند و در ایجاد یک رابطه صمیمی دچار مشکل میشوند.
عدم آشنایی زوجین با مهارتهای ارتباطی میتواند مشکلات و مسائل متعددی برای آنها در زندگی مشترک ایجاد کند. زمانی که دو طرف رابطه شعور و آگاهی کامل برای درک زندگی مشترک را درک نداشته باشند، نمیتوانند امنیت و آرامش را در زندگی ایجاد کنند. زمانی که هر فرد توانایی پاسخ به افکار و هیجانات خود را داشته باشد و با مهارتهای برقراری ارتباط بعد از ازدواج آشنا باشد میتواند با کنترل هیجانات و رفتار ارتباط بهتری با شریک زندگی خود ایجاد کند. همچنین گوش دادن فعال، همدلی، مهارت حل مسئله، مهارت تصمیمگیری و… ازجمله مواردی است که عدم آشنایی با آنها میتواند منجر به ناکامی در ازدواج گردد.
دعوا، جروبحث، توهین و دادکشیدن بر سر یکدیگر ازجمله اتفاقاتی است که درصورت عدم آشنایی با مهارتهای ارتباطی در زمان بروز اختلافات رخ میدهد. درصورتی که طرفین رابطه در این زمینه آموزشی ندیده باشند یا مهارتهای ارتباطی را از سنین کودکی نیاموخته باشند در این مرحله از زندگی با شکست روبهرو میگردند.
مسائل مالی یکی دیگر از مهمترین موضوعاتی است که میتواند زمینه طلاق و جدایی زوجین را فراهم آورد. درصورتی که زوجین نتوانند با یکدیگر همراه باشند و دائماً درحال پیداکردن مقصر باشند با مشکلات پیچیدهای روبهرو میگردند. اگر دوطرف رابطه در این زمینه دچار اختلافات گسترده شوند با گذشت زمان به افسردگی، اضطراب، مشکل در برقراری روابط جنسی و… گرفتار میشوند و درنهایت با شکست و طلاق روبهرو خواهند شد.
احساس ناکامی در ازدواج ممکن است برای یک یا هردو نفر در زندگی زناشویی رخ دهد. زمانی که بعد از ازدواج نیازها، خواستهها و تصورات هر فردی برآورده نشود، او دچار ناکامی در ازدواج و سرخوردگی از انتخابش میگردد. شناسایی نشانههای اولیه مشکلات زناشویی میتواند برای زوجین هشداری باشد تا قبل از به خطر افتادن رابطهشان به فکر چاره و راهحل باشند. رابطه سالم و رضایتبخش یکباره و یکشبه حاصل نمیشود، بنابراین زوجینی که به زندگی خود علاقمند هستند و خواستار رسیدن به آرامش، باید از چالشهای قابل حل عبور کنند و در کنار یکدیگر یاد بگیرند چگونه بر مشکلات غلبه نمایند. زمانی که هردو نفر برای رسیدن به یک زندگی شاد و پرنشاط تمایل داشته باشند و به یک میزان تلاش کنند، به موفقیت دست خواهند یافت.
کسب اطلاعات کافی و مهارتهای لازم قبل از ازدواج میتواند زمینه را برای یک زندگی زناشویی موفق فراهم آورد. مهمترین عواملی که سبب موفقیت در زندگی زناشویی میگردد عبارتند از:
خلاصه و جمعبندی
ازدواج موفق نیازمند داشتن یک برنامهریزی صحیح و مطلوب است، بدون داشتن برنامه و هدف مشخص هیچ ازدواجی پایان خوش و رضایتبخشی نخواهد داشت. برای اینکه زوجین در زندگی مشترک با ناکامی و شکست روبهرو نشوند لازم است به جای تمرکز و زیر ذرهبین گذاشتن عملکرد طرف مقابل، بدون چشمداشت محبت کنند و به یکدیگر اعتماد داشته باشند. اختلاف نظرها و مشاجرات در هر زندگی زناشویی امری طبیعی بهحساب میآید. اگر این بحثها و جدلها ریشه عمیقی نداشته باشند، مسلماً با اعتماد و محبت دو طرف رابطه، زندگی شیرین میگردد. اما مسائل و مشکلاتی عمیق و بزرگ وجود دارند که زندگی مشترک را با چالشهای مبهم و غیرقابل حل روبهرو میکند که درنهایت منجر به جدایی و طلاق زوجین میگردد.
ما در این مطلب تلاش کردیم تا دلایل مهمی که سبب ازدواج ناکامکننده میگردد را کنار هم بررسی نماییم. توجه به این اصول مهم و انجام تستهای قبل از ازدواج میتواند کمک مؤثری در تحقق یافتن یک ازدواج موفق داشته باشد. در پایان لازم است مجدداً «ابر پکیج الماس» را خدمت اساتید گرامی و روانشناسان ارجمند معرفی نماییم. این پکیج منبع غنی و کاملی جهت کسب اطلاعات در زمینه علم روانشناسی بهحساب میآید. جهت تهیه این مجموعه هماکنون به وبسایت بنیاد روانکال مراجعه نمایید.