مکانیسمهای دفاعی در روانکاوی، واکنشهای روانشناختی یا روانشناسی هستند که افراد جهت محافظت از خود، در مواقع ایجاد اضطراب ناشی از احساسات یا افکار ناخوشایند یا مواجهه با عوامل تهدیدکننده عزتنفس از خود بروز میدهند.
سازوکارهای دفاعی اغلب اوقات افراد را از شناخت صحیح مسائل و حل آنها دور میکند. زمانی که بین تجربه فرد و آنچه با استفاده از مکانیسمهای دفاعی درک میکند فاصله میافتد، پیامدهایی مخرب اتفاق میافتد.
همه ما در طول زندگی با احساسات ناخوشایندی مانند اضطراب، استرس، احساس گناه یا خشم، احساس خطر بیشازحد و… روبهرو شدهایم. این احساسات منفی سبب شدهاند تا ما در هنگام مواجهه با موقعیتهای پراسترس یا آسیبزا رفتارها و واکنشهای ناخودآگاهی از خود بروز دهیم. بهعنوان مثال، فرض کنید شما به دلیل ورود ویروس به بدنتان تب میکنید، در اینجا تب کردن یک مکانیسم جسمی خودکار دفاعی بهحساب میآید که با ازبین بردن ویروسها، شما را از ادامه روند بیماری محافظت میکند. افکار، حالات منفی، فشارهای روانی، هیجانهای ناخوشایند و… که در اغلب مواقع در درون خود انسان ریشه دارند نیز مانند همین ویروسها هستند. در شرایط بحرانی که انسان با این احساسات روبهرو میگردد، مکانیسم دفاعی روانی شروع به مقابله با این احساسات مینماید تا فرد را از شرایطی که در آن قرار دارد نجات دهد.
مطالعات گستردهای درخصوص مکانیسمهای دفاعی روان آدمی درروانکاوی، تقسیمبندی و انواع آن انجام شده است که ما در این مطلب قصد داریم به بررسی آنها بپردازیم؛ پس تا پایان همراه ما باشید.
مکانیسمهای دفاعی، واکنشهای روانشناختی یا روانشناسی هستند که افراد جهت محافظت از خود، در مواقع ایجاد اضطراب ناشی از احساسات یا افکار ناخوشایند یا مواجهه با عوامل تهدیدکننده عزتنفس از خود بروز میدهند. defense mechanisms اولین بار در نظریه روانکاوی «زیگموند فروید» تعریف شد، فروید معتقد بود این مکانیسمها از ضمیر خودآگاه در مقابل تضادها و اختلافات بین هویت غریزی و سوپرایگوی کمالگرا محافظت مینماید و درنهایت به «هموستاز ذهنی» میانجامد. بهطورکلی این مکانیسمها رفتاری بهنجار هستند، اما به شرط آنکه در بهکاربردن آن تعادل حفظ گردد، چراکه تکرار مداوم این رفتار سبب تبدیل شدن آن به عادت و بهخطر افتادن سلامت روان میشود.
همه ما انسانها به این سازوکار دفاعی نیاز داریم، زیرا گاهی حقیقتاً به کنارهگیری موقت از واقعیتهای زندگی نیاز داریم تا به این ترتیب از آسیبهای حاصله از این واقعیتها در امان بمانیم و از خود محافظت کنیم. اما باید در استفاده از این مکانیسمها حد و مرز مشخصی را درنظر داشته باشیم، چراکه نهتنها مسائل و مشکلات بهاین صورت حل نمیشوند بلکه زیادهروی در بهکارگیری سبکهای دفاعی سبب تحریف واقعیت و درنهایت ابتلا به بیماریهای روانی میگردد.
پژوهشگران و درمانگران حوزه روانشناسی معتقدند، اغلب افکار، احساسات و رفتارهای انسان تحت تأثیر ناخودآگاه او قرار دارند. همچنین براساس نظریه روانکاوی فروید ایگو در هر فرد میتواند آن جنبه از شخصیت باشد که با واقعیت دنیای بیرونی در ارتباط است و باید خود را با خواستههای متعارض اید و سوپرایگو هماهنگ نماید. فروید در این نظریه بیان داشته است در زمان بروز اضطرابها، مکانیسمهای دفاعی از ایگو در برابر تعارضات اید و سوپرایگو محافظت میکنند. درحقیقت ممکن است افراد بهصورت کاملاً خودآگاه از سازوکارهای دفاعی استفاده کند، اما در اغلب مواقع این دفاعها بهشکلی ناخودآگاه عمل میکنند تا واقعیت را انکار کنند.
بهعنوان مثال اگر وظیفهای برعهده فردی قرار گیرد که باب میل او نباشد، ذهن فرد به جهت اجتناب از انجام این وظیفه ناخوشایند آن را فراموش میکند. همچنین علاوهبر فراموش شدن انجام مسئولیت، مکانیسمهای دفاعی دیگر مانند انکار، فرافکنی، دلیلترایشی، واکنش وارونه، واپسرانی و مردودکردن وظیفه از فرد دیده میشود. بهطورکلی بهنظر میرسد تمام سازوکارهای دفاعی ناسالم باشند، اما در بین آنها میتوان مکانیسمهای سالم و سازگار را نیز ملاحظه نمود که به هر فرد این امکان را میدهد تا در شرایط متفاوت عملکردی عادی داشته باشد. اما درصورت استفاده بیشازحد از این مکانیسمها به منظور اجتناب از مسائل، مشکلات اساسی رخ میدهند. در این شرایط است که باید فرد تحت درمان قرار گیرد و با کمک درمانگر سازوکارهای دفاعی خود را کشف کند و در زمان بروز اضطراب، استرس یا فشارهای روانی راهحل سالمتری را در پیشگیرد.
اساتید گرامی و روانشناسان ارجمند میتوانید جهت کسب اطلاعات بیشتر در زمینه مکانیسمهای دفاعی در حوزه روانشناسی «پکیج ۷۰ شگرد ناخودآگاه» را از بنیاد روانکال تهیه و مطالعه نمایید. در این پکیج آموزش روانشناسی، به مباحثی درخصوص «ماهیت شکلگیری مکانیسمها» و «توضیح ۷۰ مکانیسم دفاعی پرتکرار در درمانجویان» بههمراه مثالهای بالینی پرداخته شده است. این پکیج هماکنون در وبسایت روانکال در دسترس علاقمندان قرار دارد.
نکته بسیار مهمی که در قسمتهای قبل هم اشاره شد این است که سازوکارهای دفاعی ذاتاً واکنشهای بدی نیستند. چراکه همه ما انسانها در طول زندگی از این ابزارها استفاده میکنیم و این مکانیسمهای دفاعی به ما کمک میکند تا با محیط اطراف و فشارهای روانی موجود سازگار شویم. هر انسان از بد تولد در معرض تعارضات و ناکامیهای مختلفی قرار میگیرد که گاهی تحمل روبهرو شدن با آنها را ندارد یا به سختی آنها را تحمل میکند. اینجا است که این سازوکارها مفید واقع میشوند و در اختیار روان فرد قرار میگیرند تا انسان بتواند تعارضات پیچیده را مدیریت نماید.
بهعنوان مثال فرض کنید فردی با تجربه سوگ عزیزی در زندگی مواجه شده باشد، در مراحل اولیه این تجربه، فرد آن اتفاق را انکار میکند. زیرا این واکنش به او قدرت بسیار زیادی جهت روبهرو شدن با این سوگ را میدهد. اما آنچه نقش تخریبکننده دارد این است که فرد بیشازحد از این سازوکار دفاعی استفاده نماید، یا استفاده نامتناسبی از آنها داشته باشد؛ بهصورتی که این رفتار یا مکانیسم بخشی از رفتار او گردد و فرد را از واقعیتهای زندگی بازدارد. در این شرایط مکانیسمهای دفاعی مخرب محسوب میشوند و بهنوعی دروغهایی بهحساب میآیند که فرد برای فرار از حقیقت یا گریز از رنج ایجاد شده از خود نشان میدهد.
درمانگران حوزه سلامت روان با مشخص نمودن سطح تخریب این مکانیسمها برای درمانجو، به او یادآوری میکنند ادامه استفاده از آنها ممکن است در کوتاه مدت سپر بلای او در برابر ناملایمات باشند، اما با گذشت زمان به شدت فرساینده هستند و سبب بروز مشکلات عمیق روانشناختی در بطن وجودی آنها خواهد شد.
سازوکارهای دفاعی اغلب اوقات افراد را از شناخت صحیح مسائل و حل آنها دور میکند. زمانی که بین تجربه فرد و آنچه با استفاده از مکانیسمهای دفاعی درک میکند فاصله میافتد، پیامدهایی مخرب اتفاق میافتد. استفاده بیشازحد از سازوکارهای دفاعی ناهنجاریهایی مانند اضطراب، ترس، وسواس یا هیستری را برای شخص ایجاد میکند. درمانگران در این شرایط بعد از تشخیص نوع حالات درمانجو به او پیشنهاد میکنند با صرف زمان، مکانیسمهای خود را شناسایی کند و درک کند که آنها چگونه میتوانند نجاتبخش باشند.
در قدم اول درمانجو باید با کمک درمانگر از خود شناخت بهتری پیدا نماید و سپس این مکانیسمها را پیدا کند. درمانگر در این مرحله میتواند شیوههای درمانی مؤثری را برای هدایت هرچه بهتر این مکانیسمها ارائه دهد تا آنها را به رویکردهای مقابلهای مثبت و کارآمد تبدیل کند. روانشناسان و درمانگران عزیز میتوانند جهت استفاده از منابع کامل در این زمینه «پکیج کامل متد قفلگشایی ناخودآگاه همراه با جلسات درمان» را از بنیاد روانکال تهیه و استفاده نمایند. در این پکیج مطالب مهم علم روانشناسی ازجمله « تحلیل مکانیسم های دفاعی درمانجویان و غیرفعال سازی مکانیسمها»، «ماهیت شکلگیری مکانیسمها» و «توضیح مکانیسمهای ناخودآگاه» گنجانده شده است. شما میتوانید هماکنون این پکیج را از وبسایت بنیاد روانکال تهیه و استفاده نمایید.
یکی از مهمترین نیازهای بشر که تأثیر بالایی بر تمام وجوه زندگی او میگذارد، ازدواج محسوب میشود، چراکه سلامت روانی هر شخص با ازدواج خوب و موفق رابطه مستقیمی دارد. ازطرفی جنبههای مختلف تجارب ذهنی در ازدواج مانند رضایت زناشویی، شاخصه مهمی از سلامت و امنیت یک رابطه را نشان میدهد. کیفیت یک رابطه زناشویی که سبب بالارفتن کیفیت کلی روابط خانوادگی میگردد، به عوامل متعددی ازجمله سطح ناسازگاری یا سازگاری زوجین، تعاملات آنها با یکدیگر و برداشت هر فرد از کیفیت رابطه بستگی دارد. یکی از فاکتورهای روانشناختی مؤثر بر روابط زوجین که از سوابق آنها در کودکی نشأت میگیرد، سبکهای دفاعی بهحساب میآیند.
همانطور که گفتیم، مکانیسمهای دفاعی فرآیندهایی خودکار بهشمار میآیند تا فرد را در برابر اضطرابها یا خطرات احتمالی محافظت نمایند. اما بهکارگیری مکرر این مکانیسمها آن هم در تعاملات زوجین میتواند سبب ایجاد آسیبهای روانی جدی به آنها شود. چراکه عدم مهار واکنشها و مکانیسمهای مخرب سبب بروز آشفتگی و افزایش خشم بین زوجین میگردد. تعارضات زناشویی ایجاد شده دراثر استفاده مکرر از سازوکارهای دفاعی میتواند سلامت روان زوجین را در معرض خطر قرار دهد و زندگی مشترک را تا مرز جدایی و طلاق پیش ببرد.
اما درمانگران حوزه سلامت روان میتوانند به این گروه از افراد آموزش دهند تا چگونه سبکهای دفاعی مخرب خود را به رویکردهای مثبت تبدیل کنند، در این صورت زوجین میتوانند با استفاده از توان عاطفی خود از این مکانیسمها کمتر استفاده کنند و با رشد هوش هیجانی امکان این را پیدا کنند تا ناخودآگاه خود را مدیریت و هیجانات درونی را تنظیم نمایند.
آنا فروید، نظریه پدرش را با بیان ۱۰ مکانیسم دفاعی اصلی که توسط ایگو مورد استفاده قرار میگیرد، گسترش داده است. این سبکها که اصلیترین سازوکارهای دفاعی به حساب میآیند در ادامه مورد برررسی قرار میگیرند. قبل از پرداختن به این بخش لازم است «پکیج جلسات واقعی روانکاو برتر جهان» را به شما معرفی نماییم. در این پکیج به مبحث تحلیل مکانیسمهای دفاعی درمانجویان و غیرفعالسازی مکانیسمها اشاره شده است. این مجموعه هماکنون در وبسایت بنیاد روانکال در دسترس علاقمندان قرار دارد.
اگر فردی ناکامیها یا احساسات و تکانههای خود را بر سر افراد دیگر که کمتر تهدیدکننده هستند خالی کند، درحال انجام دفاع جابجایی است. جابجایی (تغییر مسیر حرکت) زمانی اتفاق میافتد که باطن فرد میخواهد کاری انجام دهد که وجدان اجازه آن را نمیدهد. درنتیجه باطن انسان (ضمیر) راه دیگری برای آزادسازی انرژی روانی نهاد پیدا میکند. بنابراین انتقال انرژی از یک جسم سرکوبشده به یک جسم قابلقبولتری انجام میشود. بهعنوان مثال فرض کنید شما از موضوعی ناراحت هستید و با خشم بسیار زیاد به خانه برمیگردید و به محض رسیدن به خانه تمام ناراحتی و خشمتان را برسر اعضای خانواده خالی میکنید؛ شما در این شرایط از دفاع جابجایی استفاده نمودهاید.
یکی از شناخته شدهترین سازوکارهای دفاعی، انکار بهشمار میآید، این مکانیسم که شامل امتناع از قبول حقیقت است، هرگونه آگاهی از رویدادهای خارجی را متوقف میکند. این اتفاق زمانی بروز مییابد که کنترل موقعیت پیشآمده دشوار باشد، درنتیجه فرد با انکار آن واکنش نشان میدهد. انکار یک مکانیسم دفاعی خطرناک و ابتدایی است، چراکه هیچ فردی حقیقت را نادیده نمیگیرد و برای همیشه از آن فرار نمیکند.
انکار یا امتناع از پذیرفتن حقیقت ممکن است در ابتدا فرد را در برابر اضطراب یا درد محافظت نماید، اما در مقابل انرژی او را تلف میکند و سبب میشود فرد برای دور ماندن از احساسات ناخوشاید در ضمیر ناخودآگاه خود از مکانیسمهای دفاعی دیگر استفاده کند.
نمونههای بسیار زیادی از سازوکار انکار در زندگی روزمره همه ما قابل رؤیت هستند؛ بهعنوان مثال معتادان به مواد مخدر یا الکل، اغلب مشکلات خود را انکار میکنند. همچنین قربانیان حوادث ناگهانی همیشه از تصدیق اصل ماجرا امتناع میورزند. بهعنوان مثال فردی که عزیزش را ازدست داده باشد، ممکن است تا مدتها نبود او را انکار کند، او با این واکنش از ایگو در برابر حادثه رخ داده شده محافظت میکند.
دفاع سرکوب بهاین صورت عمل میکند که اطلاعات و فاکتورهای اضطرابآور را خارج از دایره هوشیاری انسان نگهمیدارد. اما متأسفانه این مشکلات و اطلاعات ناخوشایند ازبین نمیروند و بر رفتارهای دیگر فرد تأثیر میگذارند. سرکوب که مکانیسم دفاعی ناخودآگاهی بهحساب میآید سبب دورنگهداشتن فرد را از افکار آزاردهنده یا تهدیدکننده میشود. معمولاً افکاری که سرکوب میشوند، افکاری هستند که سبب ایجاد احساس گناه نسبت به خود میگردند. سرکوب یک مکانیسم موفقی در درازمدت بهحساب نمیآید، چراکه موجب تحمیل خواستهها، خاطرات مزاحم و ایدهها به ضمیر ناهوشیار فرد میگردد و با وجود پنهان بودن در فرد ایجاد اضطراب مینماید.
بهعنوان مثال افرادی که در کودکی مورد سوء استفاده قرار گرفتهاند و این موضوع را مرتباً سرکوب نمودهاند، در تشکیل روابط بعدی خود دچار مشکلات متعددی میگردند.
مکانیسم والایش یا تصعید شبیه به مکانیسم جابجایی است، اما زمانی رخ میدهد که فرد بتواند عواطف غیرقابل قبول خود را به جای فعالیتهای مخرب و منفی به سمت رفتارهای مثبت و سازگار پیش ببرد. این مکانیسم که از اصلیترین مکانیسمهای دفاعی بهحساب میآید، نشانهای از بلوغ است و به فرد اجازه میدهد عملکردی قابلقبول و عادی از نظر اجتماعی از خود بروز دهد. بهعنوان مثال فرض کنید هنرمندی که موقعیت زندگی مناسبی نداشته است، از موسیقی یا هنر برای بیان احساسات خود استفاده کند؛ درنتیجه این فرد احساسات خود را که شامل خشم و ناخوشنودی بوده است را به سمت فعالیتهای سازنده پیشبرده است.
فرافکنی که بهعنوان یک سازوکار دفاعی روانشناختی توسط آنا فروید معرفی شده است، بهاین معنی است که فرد احساسات، افکار، انگیزهها و حالات غیرقابل پذیرش خود را به دیگران نسبت دهد. معمولاً افکاری که منجر به بروز مکانیسم فرافکنی میشوند، افکار و خیالات پرخاشگرایانه جنسی هستند که سبب ایجاد گناه میگردند. افرادی که این واکنش را نشان میدهند امیال و تکانههای خود را به گونهای که برای ایگو قابل تشخیص نیست بروز میدهند و بهاین صورت اضطراب خود را کاهش میدهند. بهعنوان مثال فرض کنید شما به فردی علاقه ندارید، اما بلعکس، فکر میکنید او به شما علاقه ندارد.
مکانیسم عقلانی سازی به افراد این اجازه را میدهد تا از فکر کردن به جنبههای استرسزا و عاطفی مسائل بپرهیزد و در مقابل فقط جنبههای عقلانی را درنظر بگیرد. این سازکار رفتار و احساسات غیرقابل پذیرش را به شیوههای عقلانی توضیح میدهد تا دلایل واقعی آنها را بیان نکند. بهعنوان مثال فرض کنید فردی به بیماری سختی مبتلا شده است، او برای اجتناب یا دوری از موقعیت پیشآمده درخصوص بیماری خود تحقیق میکند تا اطلاعات کاملی بهدست آورد. این دفاع نهتنها اضطراب را ازبین میبرد، بلکه سبب حفظ عزتنفس فرد نیز میشود. در این شرایط افراد درصورت موفقیت آن را به تواناییهای خود نسبت میدهند و درصورت عدم موفقیت، عوامل بیرونی را سرزنش میکنند.
در علم روانشناسی توجیه یک رفتار یا احساس غیرقابلقبول براساس منطق یا اصول و نادیده انگاشتن دلایل واقعی رفتار، مکانیسم منطقی سازی نامیده میشود. این مکانیسم نهتنها از ایجاد اضطراب جلوگیری میکند بلکه عزتنفس فرد را نیز حفظ مینماید. افرادی که از این سازوکار استفاده میکنند در زمان شرح موفقیتها یا شکستهایشان، موفقیتها را دلیل تواناییهای خود و شکستها را به گردن دیگران میاندازند.
بهعنوان مثال اگر فردی در پیشنهاد رابطه عاطفی خود به طرف مقابل پاسخ منفی دریافت نماید، ممکن است با گفتن او چندان جذاب نبود یا خیلی مورد پسند من نبود موقعیت را منطقی سازی کند.
در برخی مواقع انسان در مواجهه با موقعیتهای اضطرابزا، استراتژیهای مقابلهای را رها میکند و الگوهای رفتاری دوران کودکی و رشد خود را در پیش میگیرد. این مکانسیم دفاعی که ازسوی آنا فروید واپسروی نام گرفته است، شیوههای رفتاری مراحل رشد روانی_جنسی را شامل میشود که به دلیل نهادینه شدن در فرد بروز مییابد. این نوع واکنش میتواند به اشکال مختلفی نمایان گردد، بهعنوان مثال گریه یا بغض در زمان شنیدن خبرهای ناراحتکنند. باتوجه به اینکه اینگونه رفتارها براساس دورهای که تثبیت شدهاند، طیف گستردهای را شامل میشوند، میتوان به تثبیت در دوره دهانی نیز اشاره کنیم که در بزرگسالی منجر به رفتارهایی مانند سیگار کشیدن بیشازحد یا خوردن افراطی منجر شود. یا تثبیت در دوره مقعدی بهصورت وسواس به پاکیزگی بیشازحد یا بینظمی افراطی ظهور پیدا کند.
در این مکانیسم دفاعی روانشناختی، افراد اضطراب خود را با کمک احساس، تکانه یا رفتار متضاد کاهش میدهند. فروید معتقد است انسان برای پنهان نمودن احساسات واقعی خود در پس رفتارهای کاملاً مخالف با دیگران سازوکار وارونه را از خود نشان میدهد. معمولاً این مکانیسم با رفتارهای اغراقآمیز مانند تظاهر یا وسواس بروز پیدا میکنند. یکی از انواع مکانیسم وارونه داشتن رفتار دوستانه با فردی است که به شدت از او متنفر هستیم اما در مواجهه با او احساس واقعی خود را پنهان میکنیم.
آنچه از مکانیسمهای دفاعی در بین افراد جامعه شناخته شده این است که این مکانیسمها واکنشهای منفی هستند که افراد در زمان مواجهه با موقعیتهای ترسآور، استرسزا یا بحرانی از خو بروز میدهند تا آنها بتوانند در لحظه برآنچه باید تمرکز کنند. اما براساس تحقیقات انجام شده در حوزه علم روانشناسی مشخص شده است برخی سازوکارها میتوانند مفید باشند یا به اندازه سازوکارهای مخرب آسیبزا نباشند. در ادامه به تعدادی از این مکانیسمها اشاره میکنیم، اما قبل از آن لازم است «پکیج آموزش عملی ۱۰ متد درمان از ۲۰ درمانگر برتر» را به شما علاقمندان معرفی نماییم. این پکیج که توسط بنیاد روانکال تهیه و ارائه شده است شامل مباحث مهمی درخصوص «تحلیل مکانیسمهای دفاعی درمانجویان و غیرفعالسازی مکانیسمها» و «نحوه شناسایی مکانیسمهای مخرب» میشود. اساتید گرانقدر و روانشناسان عزیز میتوانند با تهیه این پکیج از وبسایت این مجموعه اطلاعات کاملی درخصوص سازوکارهای دفاعی بهدست آورند.
مکانیسمهای دفاعی فرعی که محققین دیگر بعد از آنا فروید تعریف نمودند عبارتند از:
قسمت عمده زندگی روانی هرکدام از ما ریشه در فرآیندهای ناهشیار ما دارند، بنابراین میتوان گفت سازوکارهای دفاعی بخشی قدرتمند از ظرفیت هرکدام از ما را جهت حفظ تعادل حیاتی روانی شامل میشوند. ازطرفی باید به این نکته اشاره کردکه ذهن هشیار ما بدون وجود این مکانیسمها در مواجهه با ورودیهای هیجانی منفی مانند استرس، اضطراب یا نگرانیها آسیبپذیر میشود. ادراک هر انسان از خود، احساسات مرتبط با حقایق درونی و بیرونی، عقاید و اهداف توسط مکانیسمهای دفاعی تغییر مییابد. بنابراین این سازوکارهای دفاعی مانند سیستم ایمنی بدن معمولاً بدون اینکه انسان نسبت به آن آگاهی یا اطلاعی داشته باشد در حال فعالیت و تغییر است.
اما سؤالی که در اینجا مطرح میگردد این است که آیا دفاعهای ناپخته و بیمارگونه سازشی هستند یا آسیب شناختی دارند؟ این پرسش باید با درنظر گرفتن زمینه درونی و بیرونی که دفاع در آن اتفاق افتاده است پاسخ داده شود. بهطورکلی آسیبزا بودن مکانیسمهای دفاعی مخرب و بیمارگونه با درنظر گرفتن فاکتورهای زیر مشخص میگردد:
همانطور که گفتیم مکانیسمهای دفاعی اغلب مخرب هستند اما میتوانند با ایجاد سازگاری امکان فعالیت عادی را برای ما فراهم آورند. همچنین برخی از سازوکارهای دفاعی هستند که نهتنها اثرات منفی ندارند بلکه سازنده نیز هستند، بهعنوان مثال والایش، سرکوب، نوعدوستی و شوخطبعی چهار سازوکار دفاعی بالغ با علامت سازگاری بالا شناخته شدهاند. ازطرفی استفاده بیشازحد از سبکهای دفاعی برای پرهیز از مشکلات میتواند زمینهساز مشکلات بزرگتر و عمیقتر شود. اما درمانگران حوزه سلامت روان راهکارهایی جهت جلوگیری از پیشآمدن این اتفاقات و مقابله با سازوکارهای دفاعی ناسالم به درمانجویان ارائه میدهند.
این راهکارهای پیشنهادی عبارتند از:
همه ما در زندگی روزمره خود با احساسات ناخوشایند و خوشایندی روبهرو میگردیم؛ باتوجه بهاینکه وجود احساسات ناخوشایند و منفی بخش گریز ناپذیر زندگی ما شدهاند، درنتیجه هرکدام از ما بهدنبال راهی برای فرار یا اجتناب از آنها هستیم. زمانی که ما انسانها نتوانیم راهحل عقلانی برای حل مشکلات و چالشها پیدا کنیم، ناچار به استفاده از مکانیسمهای دفاعی میشویم. این سازوکارها که برگرفته از ضمیر ناخودآگاه ما هستند انواع اصلی و فرعی دارند و در دو شکل مخرب و سازنده در ما ظهور پیدا میکنند. در این مطلب تلاش شد تا به انواع این مکانیسمها و نحوه بروز آنها اشاره شود و راهکارهای مقابلهای با آنها از منظر روانکاوی بررسی گردد.
بهطورکلی هر انسان برای رسیدن به کمال و دستیافتن به رشد شخصیتی باید بتواند سازوکارهای دفاعی مخرب خود را شناسایی کند و راههای مقابله با آنها را فراگیرد. مراجعه به درمانگران حوزه روانکاوی میتواند در این مسیر بسیار یاریرسان و مشکلگشا باشد. درمانگران حوزه سلامت روان میتوانند به همه ما کمک کنند تا سازوکارهای منفی و ناکارآمد را شناسایی و زندگی سالمتری را تجربه نماییم.
اگر علاقمند به کسب اطلاعات بیشتر در زمینه این مبحث دارید به شما پیشنهاد میکنیم «ابر پکیج الماس» را از بنیاد روانکال تهیه نمایید. این پکیج که شامل تمام مباحث آموزش روانشناسی میشود، مرجع کامل و جامعی برای اساتید و روانشناسان این حوزه نیز بهحساب میآید. جهت تهیه این مجموعه ارزشمند میتوانید به وبسایت بنیاد روانکال مراجعه نمایید.