فصل ۴ تقویت حس استقلالاستقلال در کودکان به چه معناست؟

اگر از قدیمی­ها بپرسیم، بهترین مادر کیست احتمالاً پاسخ می­دهند مادری که نگذارد آب در دل فرزندش تکان بخورد! یا فلانی بهترین مادر است؛ چه‌کارهایی که برای فرزندانش نکرده است! قطعاً باور و عمل به این­که کودکان را مسئول جزئیات زندگی­شان بدانیم یک انقلاب فکری است!

یکی از مهم­ترین اهداف والدین امروزی ایجاد حس استقلال‌طلبی در کودکان است؛ یعنی به آن‌ها کمک کنیم تا بدون حضور والدین نیاز­های خود را برطرف کنند.

چرا باید به کودکان مان استقلال را آمورش دهیم واگذاریم تا حس استقلال را تجربه کنند؟

والدین گاهی احساس می­کنند که باید فرزندانشان را همانند خودشان تربیت کنند و از کودکشان، نمونه‌ای مثل خودشان بسازند. این حرف بوی این را می­دهد که گاهی والدین فراموش می­کنند که کودکان انسان­های واقعی هستند که خصوصیات و رفتار­ها و تمایلات متفاوتی از والدین دارند.

والدین همیشه نمی­توانند در کنار کودکان باشند و فراموش نکنید بزرگ‌سالانی که توانایی تصمیم­گیری مستقل ندارند و از کمبود استقلال رنج می­برند، نتیجه این تربیت است.

چراگاهی ناخواسته، استقلال را از کودکان مان گرفته­ایم؟

یکی از معلمین مهدکودک داستانی واقعی را نقل می­کند دراین‌باره که چطور مادری تلاش می­کرد تا کودکش را متقاعد کند که پسر او بدون وجود فرزندش نمی­تواند در کلاس بماند:

۵ دقیقه بعد از این­که مادر کلاس را ترک می­کند معلم مشاهده­می­کند که جاناتان نیاز به توالت دارد اما از رفتن به توالت خودداری می­کند. وقتی معلم علتش را می­پرسد پاسخ می­دهد: چون نمی­توانم شلوارم را خودم بالا بکشم! پس از اینکه

معلم به او توضیح می­دهد و او این­ کار را به‌تنهایی انجام­می­دهد، وقتی به خانه می­رسد با خوشحالی برای مادرش تعریف­می­کند که امروز به‌تنهایی به توالت رفته و در کمال ناباوری مادر ناراحت می­شود!

به نظرتان چرا؟ پاسخ این است که احتمالاً مادر برای اولین بار درزمینهٔ پرورش فرزندش احساس بیهودگی کرده و از اینکه قرار­است کودکش وابستگی­اش نسبت به مادر کاهش یابد رضایت ندارد.

علت بعدی گرفتن این استقلال از کودکان این است که گاهی برای ارضای حس استقلال­طلبی، لازم است والدین زمان بسیاری را صرف یک کار بسیار ساده بکنند. مثلاً دقایق بسیاری را معطل بمانند تا کودک خودش دکمه لباسش را ببندد.

خیلی اوقات تلاش برای ارضای این نیاز در کودکان موجب ببیشتر­شدن زحمات والدین خواهد شد و نتیجتاً والدین به‌صورت ناخواسته از انجام خیلی از کارها صرف‌نظر می­کنند.

چگونه می­توانیم از کودکانمان افرادی مستقل بسازیم؟

تنها کاری که لازم است این هست که به آن‌ها یاد دهیم که عهده­دار مسئولیت­های خود باشند و با مشکلات خود به‌صورت شخصی باید دست‌وپنجه‌دار. البته گفتن این کار بسیار ساده است اما آموزشش سخت! همان‌طور که در پرسش قبل گفتیم، آموزش این مهارت­ها به کودکان نیازمند صبر بالا و وقت گزاری بالا هست. این­که والد ده دقیقه صبر کند تا کودکش بند کفشش را ببند به‌ظاهر کار آسانی است اما در تمام شرایط امکان‌پذیر نیست.

راه­های پیشنهاد­شده برای آموزش این مهارت به کودکان چنین است:

به فرزندان حق انتخاب دهیم.
اگر برای انجام کاری به آن‌ها حق انتخاب دهیم بیشت مواقع تمایل آن‌ها را بیشتر می­کنیم:

همچنین می­توان راه سومی را به آن­ها ارائه کنیم:

”می­بینم که خوردن دارو برات خیلی سختِ. می شه یا با آب­میوه خورد یا آب‌معدنی. خودت نظر دیگه نداری؟”

نسبت به مشکلات فرزندان بی‌توجه نباشیم و به آن‌ها احترام بگذاریم.
بعضی از والدین فکر­می­کنند هنگامی‌که به فرزند خود بگوییم این کار خیلی آسان است؛ درواقع او را تشویق کردیم. درحالی‌که به او هیچ لطفی نکردیم. چون اگر او این کار را انجام دهد، با خودش فکر­می­کند کار بزرگی نکرده و چندان رضایتی پیدا نخواهد کرد و اگر هم نتواند انجام دهد با خود می­گوید چقدر ناتوان است و از انجام کاری چنین ساده برنیامده.

به‌عکس اگر به او بگوییم این کار آسانی نیست و در کنارش بنشینیم و به او کمکی کمک غیرمستقیم بکنیم، به او این پیام را داده­ایم که اگر انجام دهد، کار سختی انجام­داده و نتیجتاً احساس رضایت می­کند و اگر نتواند انجام­­دهد هم اعتماد­به­نفس او دچار مشکل نمی­شود.

در جمله‌بندی‌مان در کمک کردن غیرمستقیم به کودکان بهتر است از عبارت‌های “بعضی‌اوقات بهتر است…” یا فکر نمی­کنی…؟” استفاده کنیم. چون اولاً استقلال را همچنان حفظ می­کند و در ثانی به ما کمک­ می­کند تا احساس بی­لیاقتی را از کودک دور کنیم. مثلاً بعضی‌اوقات بهتر است از پاشنه­کش استفاده کنیم.”

حواسمان باشد که نگوییم این کار برای تو مشکل است چون برای کودک سؤال می­شود چرا برای من؟ یعنی برای بقیه سخت نیست.

زیاد از حد سؤال نکنیم.
زیاد سوال­پرسیدن موجب ایجاد گارد دفاعی در کودک می­شود که نتیجتاً پاسخ­هایش به ما “نمی­دانم ” یا “تنهایم بگذار!” باشد.

عموماً فکر می­کنیم برای شروع صحبت با بچه­ها سؤال “خوش گذشت؟” پرسش مناسبی است؛ اما این‌طور نیست! این حس را القا می­کند که کودک با انجام کارهای روزمره حتماً باید به او خوش بگذرد و اینکه خوش نگذشته اتفاق مطلوبی نیست و ناامید شود و همچنین احساس کند اگر بگوید خوش نگذشته موجب ناراحتی والدین خواهد شد و آن­ها را نیز ناامید خواهد کرد و ازاین‌جهت خودش را سرزنش کند.

برای پاسخ سؤالات عجله نکنیم.
علت واضح است! وادار کردن کودکان به فکر ­کردن موجب تکامل آن‌ها می­شود.

کودکان را تشویق کنیم که از منابع خارجی کمک بگیرند.
امید آن‌ها را ناامید نکنیم.
یکی از لذت­های آدمی، خیال‌پردازی است. با ناامید کردن آن‌ها از فردایشان، این لذت را از آن­ها می­گیریم.

اشتباهات رایج در گفتگو با کودکان

۱- هرگز راجع به کودکان در مقابلشان صحبت نکنیم.

“او عاشق مردم است، همه او را دوست داند.”

“ناراحت نشوید؛ او خجالتی است.”

۲- اجازه دهیم کودک خودش در جمع پاسخ دهد.

“آیا مسعود، خواهر کوچکش را دوست دارد؟” والد نباید پاسخ دهد و باید بگذارد مسعود خودش پاسخ دهد.

۳- به کودکان مدام نصیحت نکنیم!

راه‌های نصیحت کردن مؤثر

۱-به آن­ها کمک کنیم احساسات خود را درست تشخیص دهد و سپس با توجه به هیجان­هایشان کمک کنیم تا نتیجه درست را بگیرد.

۲- مشکل را به‌صورت پرسش مطرح کنیم تا دقیق­تر مشکلش را متوجه شود و نظم فکری پیدا کند.

۳- منابعی که به کمک آن­ها می­تواند پاسخ موردنظرش را پیدا کند به او بگوییم.

۴ – لازم است که کودک نظر والدین را بداند و نهایتاً خودش تصمیم بگیرد و عواقبش را بپذیرد. در جمله‌بندی‌هایمان باید این‌گونه عمل کنیم که بگوییم ” نظرت در مورد این­که فلان کار را بکنیم چیست؟” یا فکر می­کنی فلان کار را کنیم خوب است؟”

۴- بیش‌ازحد از کلمه “نه ” استفاده نکنیم. (ویراستار محترم، این مورد ۴ ام اشتباهات رایج در گفتگو با فرزندان است.)

جایگزین‌های “نه ” چیست؟

۱- دادن اطلاعات

کودک: مامان می شه شب اینجا بخوابم؟

مادر: (در عوض نه گفتن) ما فردا می­خوایم بریم مدرسه و وسایلمون همراهمون نیست اینجا!

۲- پذیرش اطلاعات

کودک: مامان من دوست دارم شب اینجا بخوابم.

مادر: مثل‌اینکه خیلی بهت اینجا خوش­می­گذره و دوست داری شب اینجا بمونی!(درحالی‌که دست کودک را می­گیرد) خیلی سخته ترک کنیم اینجا رو.

۳- زمانی که امکان استفاده از “بله ” است، از آن استفاده کنیم.

کودک: می شه برم بازی کنم؟

مادر: بله اما بعد شام.

۵- مدتی روی موضوع فکر کنید.

کودک: مامان می شه با دوستام برم کمپ؟

مادر: بذار در موردش فکر کنم.

این گفتگو به کودک این حس را می­دهد که مسئله موردبحث مهم تلقی شده و نیازمند صرف زمان است.

✅(جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد این محصول اموزشی روی ایکون ذیل کلیک کنید)
[button style=”btn-danger” url=”https://ravancall.com/product/%d9%be%da%a9%db%8c%d9%80%d8%ac-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%d8%b4%d9%86%d9%80%d8%a7%d8%b3%db%8c-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9-%d9%88-%d8%ae%d8%a7%d9%86%d9%88%d8%a7%d8%af%d9%87/” target=”_blank” size=”btn-lg” block=”btn-block”]مشاهده محصول آموزشی[/button]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *