خشم یک احساس یا حالت بد روانی است و زمانی که شدید و نیرومند می‌شود تغییراتی در بدن به وجود می‌آورد و در این صورت است که از مرحله‌ی احساس (feeling) وارد مرحله‌ی هیجان (emotion) می‌شود؛ هیجانی بد و منفی؛ اما گاهی باوجود بد و منفی بودن باید از نیروی آن برای تغییر و دگرگونی استفاده کرد.

زمانی که خشم، رفتار نامناسبی مثل آزار خود یا دیگران را در برداشته باشد آن را عصبانیت می‌گویند.

کودکان خشمگین دچار آسیب‌هایی در ارتباطات خود یا شخصیت‌اند. مثلاً: هم‌کلاسی‌ها خواهان دور بودن و اجتناب از کودکانی هستند که دائماً خشمگین‌اند و این امر ممکن است به انزوای اجتماعی و حس بی‌کفایتی منجر شود. یا در شرایط بحرانی که کودک در کنترل خشم خود مشکل دارد ممکن است به مرحله‌ی مدرسه گریزی، اخراج از مدرسه و خود بیزاری برسد.

برای اینکه به کودکان خود کمک کنیم تا خشم خود را با موفقیت کنترل کنند باید ابتدا توانایی‌های خود را در ارتباط با این حس بشناسیم و آمادگی بررسی اعتقادات خود را در مورد چگونگی کنترل خشم داشته باشیم.

کنترل آگاهانه خشم امری پیچیده است و نمی‌توان از کودک انتظار داشت تا بدون حمایت و راهنمایی از پس چنین کاری بربیاید. وظیفه ی بزرگ‌ترها شناسایی نیازهای کودکان است تا بتوان با موفقیت به سمت کنترل خشم رفت.

یکی از بنیادی‌ترین وظایف والدین درزمینه­ ی زندگی احساساتی کودکانشان، ایجاد یک سیستم منظم و متعادل احساسی برای آنان است که به معنی ایجاد توانایی در کودکان برای تعدیل رفتارهایشان و آرام کردنشان است تا کودک درگیر مشکلات عاطفی نباشد.

چرا کودکان خشمگینی داریم؟
_ وراثت: اگر کودک والدین خشمگینی داشته باشد به‌احتمال ۵۰% در بزرگ­سالی رفتارهای خشمگینانه خواهد داشت.

– فشار روحی در کودک: (کم‌توجهی دائمی به گریه) خطرناک است چراکه مقادیر زیاد کورتیزول در ماه‌های اولیه زندگی رشد سیستم انتقال‌دهنده‌ی عصبی را با اخلال روبه‌رو می‌کند. وقتی به کودکی که احساسات هیجانی بالایی دارد برای کنترل این احساس کمک نشود، ممکن است زنگ هشداری که بخش زیرین مغزش وجود دارد در ادامه زندگی‌اش بیش‌فعال شود و این باعث می‌شود، کودک در مقابل موقعیت‌های کم تنش رفتارهای سخت گیرانه داشته باشد و در تمام زندگی‌اش با اضطراب زندگی کند و بیشتر اوقات بی‌حوصله و خشمگین باشد.

سطح هورمون‌هایی مثل اکسیتوسین و سروتونین وابسته به روابط مثبت کودک و والدین است. تولید هورمون اکسیتوسین با لمس مثبت والدین، حس امنیت و آرامش در کودک ایجاد می‌کند و همین منجر به تعدیل کورتیزول می‌شود.

– تجربه‌های ناگوار دوران کودکی: تجربه‌های ناگوار دوران کودکی، رشد بخش پیشین مخچه که به احساسات اجتماعی مربوط می‌شود را با مشکل روبرو می‌کند. این بخش از مغز نقش مهمی در تنظیم و تعدیل پاسخ‌های بادامه دارد. اگر بخش پیشین مخچه به‌خوبی رشد نکند شخص در ادامه زندگی اختلالاتی در کنترل خود و تعدیل رفتار خود خواهد داشت و قادر نخواهد بود با دیگران به‌خوبی ارتباط برقرار کند. به همین دلیل است که بعضی کودکان نمی‌توانند به هنگام قشقرق تکانه‌های هیجانی را کنترل کنند.

تحقیقات نشان می‌دهد که بخش پیشین مخچه کودکان ۴ ساله­ایی که در محیط‌های آشفته و پرتنش رشد یافته‌اند، در مقایسه با کودکانی که درست پرورش نیافته‌اند بسیار کوچک است و این کودکان روحیه‌ی حضور در جمع را ندارند.

–تقلید یا تجربیات گذشته: بیشتر کودکان به‌راحتی قادرند احساس خشم را سریعاً از وجود خود خارج سازند اما بعضی کودکان ممکن است کم‌کم به این نتیجه برسند که تنها راه برای به دست آوردن آنچه می‎‌خواهند داشتن خشم در وجودشان است؛ زیرا تجربیات گذشته‌ی آن‌ها این‌طور نشان داده است. مثلاً چون پدرم فریاد کشید و ما کاری را انجام دادیم پس فریاد کشیدن روش مناسبی برای به کرسی نشاندن حرف است.
سرکوبی یا عدم پذیرش خشم به‌صورت دائمی برای سلامت عاطفی و فیزیکی کودک مضر است. همین کودک چندین سال بعد ممکن است دچار افسردگی شود و سیستم ایمنی بدن به دلیل وجود زیاد هورمون کورتیزول ضعیف می‌شود.

کودکانی که خشم خود را سرکوب می‌کنند ممکن است هیچ‌گاه روش‌های تعدیل عاطفی را نیاموزند. برای کمک به کودکان جهت کنترل خشمشان باید از محیط‌هایی که موجب ایجاد چنین احساساتی می‌شود شناخت کافی داشته باشیم.

 محیط‌هایی که منجر به احساس خشم می‌شود:
تهدید عزت‌نفس: برای مثال کودکانی که مشکلات رفتاری خاصی دارند اغلب به دنبال راهی هستند تا موقعیتی بیابند و از طریق آن حس کم‌ارزشی خود را با ایجاد یک درگیری نشان داده یا طوری رفتار کنند که نیاز به عدم پذیرش داشته باشند. میزان متعارف عزت‌نفس مرتبط با نوع نگرش مثبتی است که به کودکان اجازه می‌دهد تا با بسیاری از مشکلات زندگی دست‌وپنجه نرم کنند بدون اینکه دیده یا قربانی شوند.عدم احساس امنیت: روابط ناملایم و تنبیه گرایانه ممکن است بیشتر به سردی روابط کودک با مراقبینش به هنگام احساس اضطراب منجر شود تا اینکه کودک بخواهد رابطه خود را با آنان حفظ کند. کودکانی که چنین تجربه ای را داشته‌اند در ادامه زندگی حالت پرخاشگری بیشتری خواهند داشت. عدم وجود ثبات در شخصیت مراقبین ممکن است خود را بعدها در کودک به شکل خشمگین بودن در رویارویی با دیگر بزرگ‌سالان نیز نشان دهند.ناراحتی: ناراحتی عمیقی که ممکن است به خاطر از دست دادن یکی از اعضای خانواده باشد، ممکن است باعث آسیب‌پذیری بیشتر کودک در کشمکش باخشم ناخواسته آن‌ها هنگامی‌که با احساسات ناشی از ترک شدن یا عدم حتمیت مقابله می‌کند شود.ناکامی: بعضی از کودکان نیاموخته‌اند قبل از اینکه کارشان خراب شود تقاضای کمک کنند بیشتر احساس ناکامی می‌کنند. چراکه تقاضای کمک ممکن است به ترس از شکست یا تصدیق عدم موفقیتشان ربط داده شود که خود منجر به حس نابسندگی و کم‌ارزش پنداری خواهد شد.

دیگر عواملی که ممکن است منجر به بروز خشم شود شامل:

حسادت و رقابت با همشیرهاحس ناعادلانه رفتار شدن با کودکخجالتدل‌شکستگیدخالت بزرگ‌ترها برای کمک زمانی که به کمکشان نیازی نیست.مشاهده‌ی رفتار نامنصفانه با دیگرانتحقیرنبود کنترلحس عدم درک شدن از طریق دیگرگرسنگیخستگیبیماری و درد

عناصری که کودک به کمک آن می‌تواند به خشم خود فائق آید عبارت است از:

خودآگاهی: توانایی کودک برای آگاهی از احساسات عاطفی خود در مواقعی که برانگیخته می‌شود.توانایی گفتاری برای بیان آن حس عاطفی که در حال تجربه کردن است.توانایی برقراری ارتباط موفق.قوه خودداری: اعتقاد کودک به اینکه بر احساسات خود و شیوه‌ی بیان این احساسات تسلط دارد.مهارت شنیداری اثربخش: توانایی شنیدن کامل اثربخش آنچه دیگران می‌گوید و عکس‌العمل نشان دادن به گفته‌هامهارت حل مسئله: مشارکت و مذاکره با دیگرانتوانایی منحرف کردن و آرام ساختن حواس خود

*رشد این مهارت‌ها وابسته به حمایت و حساسیت والدین است.

نکات کلیدی:
۱  نیاز است کودکان بدانند که گرچه گاهی اوقات خشمگین می‌شوند ولی بازهم دوست‌داشتنی هستند. بزرگ‌ترها نیز باید نشان دهند که می‌توانند بااحساس خشم یک کودک با آرامش برخورد کنند.

۲  تعیین وقت برای کودکان بسیار تأثیر دارد، باید به کودک وقت کافی داده شود تا به آرامش برسد.

۳  مطمئن شوید که از لحاظ موقعیت بدنی با آن کودک در یک سطح هستید و نشان دهید که می‌توانید خشم خود را کنترل کنید. اگر احساس خشم برای کودکی ترسناک است دیدن این‌که شما وجود این احساس قوی پریشان نشده‌اید و اینکه شما نیاز کودک به توجه را انکار نمی‌کنید کمک بزرگی محسوب می‌شود. عدم پذیرش خشم منجر به اضطراب و ناکامی‌های آینده کودک می‌شود.
۴  از مهارت‌های همدلی خود استفاده کنید. این کودک چه می‌خواهد؟ کودک چه حسی دارد؟

۵  کودکان کوچک‌تر ممکن است با نوازش شدن یا در آغوش والدین خود آرام شوند.

۶  بیشتر کودکان دوست دارند درباره‌ی دلیل خشم خود به شما بگویند. اگر این اتفاق افتاد به کودک نشان دهید دارید سعی می‌کنید آن‌ها را درک کنید. مثلاً بگویید آهان که این‌طور…متوجه شدم.

۷  هنگامی‌که کودک توانایی دارد تا از دلیل خشمش برای شما سخن بگوید، به او وقت کافی بدهید تا همه داستان را برای شما تعریف کند. از نصیحت کردن کودک در این شرایط بشدت خودداری کنید. صحبت کردن در مورد خشم از قدرت خشم می‌کاهد.

۸  مطمئن شوید که موقعیت را از دید کودک درک کرده‌اید. از کودک بخواهید تا هر آنچه را که متوجه نشده‌اید با سادگی بیان کند. این کار باعث می‌شود تا کودک این موارد مبهم را در ذهن خود نیز شفاف کند.

۹  هنگامی‌که کودک به‌اندازه کافی آرام شده است تا با او سخن بگویید، به وی کمک کنید تا بهترین راه‌حل را برای مشکل پیدا کند. از کودک بپرسید که از دست شما چه‌کاری برای او ساخته است یا برای کودکان سنین پایین یک پیشنهاد مطرح کنید.

۱۰  کودکان کوچک‌تر معمولاً با منحرف شدن حواسشان به یک فعالیت جالب‌تر خشم خود را فراموش می‌کنند. کودکان بزرگ‌تر زمان بیشتری نیاز دارند تا به فعالیتی که شما می‌دانید به آرام شدنشان کمک خواهد کرد؛ مانند قدم زدن یا گوش کردن به موسیقی، بپردازند. اگر کودکان در کلاس هستند.

۱۱  اگر می‌دانید که کودک با شوخی کردن حالش بهتر می‌شود می‌توانید از این راهکار برای آرام کردن موضوع استفاده کنید.

بیشتر روانشناسان معتقدند که تشویق کودکان برای ابراز خشمشان مانند فریاد کشیدن بر سر یکی یا مشت زدن به یک بالش، همواره شیوه مناسبی در کنترل خشم محسوب نمی‌شود.

جایی که خشم موجب یک رفتار غیرقابل‌قبول از طرف کودک مانند شکستن یک وسیله درگیر شدن کودک با یک کودک دیگر شده است:

از امنیت کودک یا کودکان و خود مطمئن شوید.تمایز میان احساس خشم کودک و رفتار غیرقابل‌قبول و نامناسب بسیار مهم است. ابتدا نظر خود را به‌طور واضح در مورد رفتار کودک بگویید: نه اصلاً خوب نیست که خشمگین هستی و به کسی ناسزا میگویی.

بعد از مشخص کردن آنچه مقبول نیست کودک باید بداند که به‌جای این رفتار نامناسب چه‌کاری باید انجام می‌داده است. این جایگزین رفتاری را همان موقع یا بعد از آرام شدن کودک می‌توان به او گفت. حال خواه جایگزین رفتاری در همان لحظه به کودک عرضه شود یا بعداً با او مطرح شود، ضروری است که جملات شما حالت مثبت داشته باشند.

اگر خشم کودک قبل از حضور بزرگ‌ترها باعث صدمه دیدن کسی یا خراب شدن وسیله‌ای‌ شده یا هر نتیجه غیرقابل‌قبول دیگری داشته باشد می‌توان از خود کودک خواست تا در درست کردن همه‌چیز کمک کند.

به‌طور خلاصه نکات کلیدی فراوانی وجود دارند که به ما کمک می‌کند تا متوجه شویم چه‌کارهایی به کنترل خشم کودکان کمک می‌کند ما باید:

۱  مراقب باشیم کودک خود را چگونه می‌پندارد

۲  کاملاً آگاه باشیم اعمال ما چگونه بر خودانگاره کودک تأثیر می‌گذارد

۳  با کودک رفتاری گرم و واقعی داشته باشیم

۴  به کودک کمک کنیم خودآگاهی اینکه رفتارش چه آسیبی به دیگران می‌زند را بالا ببرد

۵  به وی کمک کنیم تا انعطاف عواطفش را تا حدی بالا ببرد

✅(جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد این محصول اموزشی روی ایکون ذیل کلیک کنید)
[button style=”btn-danger” url=”https://ravancall.com/product/%d8%aa%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%aa-%da%a9%d9%88%d8%af%da%a9-%d8%aa%d9%88%d9%84%d8%af-%d8%aa%d8%a7-%db%b1%db%b9%d8%b3%d8%a7%d9%84%da%af%db%8c/” target=”_blank” size=”btn-lg” block=”btn-block”]مشاهده محصول آموزشی[/button]

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *