روانکاوی کوتاه مدت فشرده
روانکاوی کوتاه مدت فشرده یکی از انواع شیوههای درمانی که امروزه بهصورت قابل ملاحظهای ازسوی درمانگران و رواشناسان جهت درمان برخی اختلالات مورد استفاده قرار میگیرد و روان درمانی پویشی کوتاه مدت (ISDTP) محسوب میشود.
این شیوه درمانی که اولین بار توسط استاد فقید «دکتر حبیب دوانلو» طراحی و اجرا گردیده است، امروزه به شیوهای اثربخش و سازمان یافته بدل شده است. این راهکار درمانی از ترکیب دیدگاهها و نظریههای مختلف بهصورت یک نظریه یکپارچه از ذهن و روان بهوجود آمده است. چراکه آسیبهای روحی و روانی و همچنین رنجی که انسانها درطول زندگی با آن مواجه میشوند دلایل و ماهیتهای مختلف و پیچیدهای دارند.
فهرست مطالب
روانکاوی کوتاه مدت فشرده
روانکاوی چیست؟
گرایشهای مختلف روانکاوی
روانکاوی کلاسیک
روانشناسی تحلیلی
روانشناسی فردنگر
روانشناسی فردنگر
روانشناسی خود
روانشناسی روابط اشیاء
روانشناسی کوتاه مدت
روانشناسی عصب_روانکاوی
روانکاوی کوتاه مدت فشرده چیست و برای کدام درمانگران کاربرد دارد؟
چگونه روانکاوی کوتاهمدت فشرده در روان مراجعین تأثیر میگذارد؟
روش شناسی روانکاوی کوتاه مدت فشرده و سبکهای متنوع آن
روانکاوی کوتاهمدت فشرده به سبک حبیب دوانلو
روانکاوی کوتاه مدت فشرده به سبک فردریکسون
روانکاوی کوتاهمدت فشرده به سبک پاتریشیا کاگلین
روانکاوی کوتاه مدت فشرده به سبک آلن آباس
انواع عمده روانکاوی
روانکاوی از منظر فروید
روانکاوی از منظر ژاک لاکان
روانکاوی از منظر نئوفرویدیها
تأثیر روش روانکاوی کوتاهمدت فشرده در روابط زوجین چیست؟
علل تفاوت سبکها و بهترینهای حوزه تخصصی روانکاوی کوتاه مدت فشرده
روشهای تشخیص در روانکاوی کوتاهمدت فشرده چیست؟
تأثیرگذاری کدام شیوه روانکاوی بر درمان اختلالات روانی بیشتر است؟
تأثیر اختلالات روانی بر روی فرد و خانواده فرد مبتلا از منظر روانکاوی
راهحلهای حمایتکننده برای بیماران در سبک روانکاوی کوتاهمدت فشرده چیست؟
در روانکاوی کوتاه مدت فشرده چه کمکهای درمانی عمیقی به مراجعین خواهد شد؟
خلاصه و جمعبندی
روان درمانی پویشی کوتاه مدت (ISDTP)
یکی از انواع شیوههای درمانی که امروزه بهصورت قابل ملاحظهای ازسوی درمانگران و رواشناسان جهت درمان برخی اختلالات مورد استفاده قرار میگیرد، روانکاوی کوتاه مدت فشرده یا روان درمانی پویشی کوتاه مدت (ISDTP) محسوب میشود. این شیوه درمانی که اولین بار توسط استاد فقید «دکتر حبیب دوانلو» طراحی و اجرا گردیده است، امروزه به شیوهای اثربخش و سازمان یافته بدل شده است. این راهکار درمانی از ترکیب دیدگاهها و نظریههای مختلف بهصورت یک نظریه یکپارچه از ذهن و روان بهوجود آمده است. چراکه آسیبهای روحی و روانی و همچنین رنجی که انسانها درطول زندگی با آن مواجه میشوند دلایل و ماهیتهای مختلف و پیچیدهای دارند. بههمین علت درمانگران و اساتید برجسته نظریههای درمانی بهصورت یکپارچهنگری ارائه دادهاند. در این نظریهها ابعاد مختلفی از شناختها، رفتارها، تعارضات و… هر بیمار مورد بررسی قرار میگیرند.
شیوه روانکاوی کوتاه مدت، در بین تمام روشهای درمانی متعدد موجود، راهکاری مؤثرتر، سازمانیافتهتر و زودبازده است که نسبت به روانکاوی تحلیلی بسیار کارآمدتر و کاربردیتر است. در ادامه این مطلب به جزئیات بیشتری از این شیوه درمانی و گرایشهای مختلف آن خواهیم پرداخت.
روانکاوی چیست؟
روانکاوی که به روانتحلیلگری نیز شناخته شده است، بهعنوان مجموعهای از تئوریهای روانشناختی و شیوههای درمانی است که از پژوهشها و تحقیقات «زیگموند فروید» منشأ گرفته است. اصول ISDTP بر این اصل استوار است که همه افراد افکار، تمایلات، خاطرات و احساسات ناخودآگاهی دارند. بهاین معنی که اغلب فعالیتهای ذهنی، و پردازش آنها در ناخودآگاه انسان به وقوع میپیوندند. متخصصین حوزه روانکاوی بر این باورند که اغلب آسیبهای روانی به دلیل تثبیت رفتارها در مراحل رشدی کودکی و قبل از ۵ تا ۶ سالگی رخ دادهاند. باتوجه به اینکه تثبیت و استقرار این رفتارها ناخودآگاه و ناهشیارانه صورت پذیرفته است، زمانی که به ضمیر هوشیار فرد منتقل شوند قابل درمان میگردند.
در گذشته متخصصین حوزه روانشناسی تنها با بخش آگاه ذهن آشنا بودند، اما امروزه این رویکرد درمانی جنبههای آگاهانه و ناآگاهانه ذهن را مورد پوشش قرار میدهد.
گرایشهای مختلف روانکاوی
روانکاوی با هدف درمان احساسات سرکوب شده افراد و تنها با داشتن یک تجربه «کاتارتیک» یا شفابخش نسبت به درمان بیماران اقدام مینماید. پس از «زیگموند فروید»، شاگردان او با تجزیه و تحلیل روان ناخودآگاه و بخشهای تاریک ذهن بیماران، دانش ISDTP را بست و گسترش دادند و رویکردهای دیگری را در جهت درمان اختلالات روانی معرفی نمودند. گرایشهای مختلف این نوع درمان که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم به شرح زیر هستند.
روانکاوی کلاسیک
بیماران تحت درمان به شیوه روانکاوی کلاسیک، طی چندین ماه یا حتی چندین سال بهصورت هفتگی به روانکاو مراجعه میکنند و مراحل درمان خود را سپری مینمایند. روانکاو در این پروسه درمانی، از تکنیکهای مختلفی استفاده میکند تا به بینشی درخصوص رفتار بیمار دست یابد. این تکنیکها عبارتند از:
- تعبیر خواب: فروید معتقد بود تحلیل رؤیاها از مهمترین تکنیکهای روانکاوی محسوب میشود. فروید رؤیاها و تعابیر خواب را «شاهراهی به ناخودآگاه» میدانست. یک روانکاو میتواند با بررسی رؤیاهای بیمار به بینشی درخصوص عملکرد ضمیر ناخودآگاه او دست یابد. پکیج تکنیکهای خاطره زدایی تهیه شده توسط روانکال کالج به تفصیل درخصوص این تکنیک پرداخته است، علاقمندان میتوانند هماکنون برای تهیه این پکیج به وبسایت روانکال کالج مراجعه نمایند.
- تداعی آزاد: روانکاو با اجرای تمرین تداعی آزاد به بیمار کمک میکند تا او آزادانه افکار خود را بیان کند؛ بهاین ترتیب ارتباطات یا خاطرات غیرمنتظرهای ظهور مییابند.
- انتقال: زمانی که بیمار احساسات خود درخصوص شخص دیگری را با روانکاو درمیان میگذارد انتقال صورت گرفته است. در این شرایط روانکاو خود را به جای شخص سوم قرار میدهد، بهاین ترتیب توسط این تکنیک روانکاو به بیمار کمک میکند تا اطلاعاتی درخصوص تعاملات خود با دیگران بهدست آورد.
روانشناسی تحلیلی
روان درمان تحلیلی یا روانشناسی «یونگ» بعد از جدایی «کارل گوستاو یونگ» از فروید پدید آمد. یونگ در این رویکرد با بررسی ضمیر ناخودآگاه به درمان بیماران میپردازد و میزان تأثیر احساسات را بر رفتار افراد مورد مطالعه قرار میدهد. او در تحقیقات خود به این مسئله اشاره میکند که آیا میتوان با کنترل بخش ناهشیار و ناخودآگاه ذهن، احساسات را مدیریت کرد و آنها را بهبود بخشید یا خیر؟ یونگ با استفاده از دو اصل مهم زیر به بررسی ضمیر ناخودآگاه بیماران میپردازد:
- اصل خود و سایه: سایه که شامل تمام ابعاد شخصیتی و ذهنی که آن را انکار یا پنهان میکنیم و از نمایان شدن آن هراس داریم و خود همان خود سالم و واقعی هر فرد است که توانایی مدیریت و سازماندهی خودآگاه و ناخودآگاه ذهن را برعهده دارد. یونگ معتقد بود سایه و خود تفاوتهای زیادی با یکدیگر دارند و خود را تمامیت روانی هر فرد میشناخت.
- صورتک و روانانگاره: صورتک که از مهمترین اصول روانشناسی تحلیلی است، بخشی از خودآگاه ذهنی افراد است که با استفاده از آن میتوانند با دنیای بیرون ارتباط برقرار کنند. صورتک با استفاده از جنبههای مختلفی مانند طبقه اجتماعی، شغل، فرهنگ و… ساخته میشود و افراد تلاش میکنند تا در هر موقعیتی از یک صورتک استفاده کنند. بخش ناخودآگاه صورتک همان انگاره است که با جنسیت متضاد هر انسان نشان داده میشود.
روانشناسی فردنگر
به عقیده «آلفرد آدلر» بنیانگذار وانشناسی فردنگر، هر شخص در درجه اول موجودی اجتماعی است و شخصیت هر فرد باتوجه به محیط اجتماعی و و تعاملات منحصربهفرد وی شکل میگیرد. درمانگری به شیوه آدلر (فردنگر) با استفاده از روشهای تحلیلی و غایت انگار، یعنی بررسی مقاصد و هدفهای نهایی رفتار، بیمار را به اهداف و تصوارت خود میرساند. این فرآیند درمانی شامل چهار مرحله زیر است:
- ایجاد روابط حسنه و حفظ آن در طول زمان
- برملا نمودن هدفهای بیمار و شیوه زندگی او و چگونگی تأثیر هدفها بر شیوه زندگی
- ایجاد بصیرت ازطریق تعبیر و تفسیرهای ضروری
- بازآموزی و دادن جهتگیری مجدد به مراجع
روانشناسی ایگو
از نظر «فروید» تعامل بین سه قسمت اید، ایگو و سوپر ایگو است که رفتار پیچیده انسان را شکل میدهد. ایگو به معنای «من یا خود» بخشی از شخصیت انسان است که ازطریق ادراک با دنیای پیرامون در ارتباط است، روانشناسی ایگو بر من و اختلالات مرتبط با آن استوار است. ایگو که میان خواستههای غیر منطقی اید (نهاد) و خواستههای اخلاقی سوپر ایگو (فرامن) ایجاد تعامل میکند، سعی مینماید تا شیوهها و راهحلهایی را انتخاب کند که در دنیای واقعی قابل قبول باشد. بنابراین درمانگر با جستجو در وضعیت گذشته و حال بیمار، تنشها و تعارضاتی که از برآورده نشدن خواستهها ایجاد شده است را خنثی و دیدگاه واقعبینانهای از پیرامون بیمار به او میدهد.
روانشناسی خود
روانشناسی خود که حاصل تحقیقات «هاینز کوهات» بوده است، بر چگونگی روابط میان فردی و استفاده آن جهت پرورش «خود» استوار است. این رویکرد علت بروز اختلالات را ضعف شخصیتی عنوان میکند، به همین علت در پروسه درمان به شیوه روانشناسی خود، درمانگر به تقویت «خود» میپردازد. در این فرایند بیمار تجربههای ذهنی خود را با درمانگر درمان میگذارد و سپس با کمک روانکاو سعی مینماید ذهن خود را به سمت الگوهای واقعگرایانه هدایت کند. در طی جلسات درمان، درمانگر سعی مینماید شرایطی را برای بیمار ایجاد کند که بتواند تمایلات و گرایشات اولیه خود را فعال سازد و در جهت رشد قرار دهد.
روانشناسی روابط اشیاء
این رویکرد عقیده دارد، نوع رفتار خانواده با هر شخص در کودکی، در ایجاد رابطه فرد با پیرامون خود نقش دارد. بنابراین تجربیات دوران کودکی که بهصورت ریشهای در ذهن فرد نهادینه شده است سبب ایجاد مشکلات و اختلالات روانشناختی در بزرگسالی میگردد. در این رویکرد درمانی، درمانگر بهدنبال شناسایی منابع اضطراب و منشأ عواطفی است که درونی شدهاند. در این پروسه درمانی با ایجاد تعادل بین عشق و نفرت، میزان خشم و آزار اشیاء درونی، احساس گناه و و تداوم حالت افسردگی در بزرگسالی و میزان استرسها کم رنگ میشوند و تسکین جای اضطراب را میگیرد.
درمانگر درحین فرآیند درمان با مطرح نمودن سؤالاتی بیمار را ناچار میکند تا الگوهای رفتاری پیشین را بهکار گیرد و احساسات یا خیالپردازیهای خود را بروز دهد. سپس درمانگر تلاش میکند تا روابط اشیاء واقع بینانه را جایگزین اشیاء قطبی و الگوهای غیر واقعی نماید. این شیوه روانکاوی بر تفسیر انتقال متمرکز شده است.
روانشناسی کوتاه مدت
در روانکاوی کوتاه مدت یا ISTDP، که در این مطلب به تفصیل به آن پرداخته میشود، عصبشناسی، روانکاوی و زیست شناسی فیزیولوژی با یکدیگر ادغام میشوند و با تغییر نوع تفکر و نگاه بیمار نسبت به محیط پیرامون مراحل درمانی طی میگردد. این تکنیک که توسط محقق برجسته دکتر حبیب دوانلو پایهگذاری و ابداع شد موضوع این مطلب است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
روانشناسی عصب_روانکاوی
روانشناسی عصب_روانکاوی بهعنوان زیر شاخهای نوین در روانشناسی شناخته شده است و توسط «مارک سولمز» صورت علمی و رسمی به خود گرفت. سولمز معتقد بود مغز با سایر اعضای بدن تفاوت دارد، هیجان و احساسات دارد، آگاهی و ناآگاهی دارد و رنج یا لذت میبرد. بهعبارت دیگر مغز ما خود ما است! و زمانی که فرد دچار تعارضات مختلفی میشود قطعاً در این ناحیه آسیبی دیده است مانند جانبازان جنگی. اختلال استرس پس از سانحه یا درگیری با دیگر اختلالات دیگر یکی از پیامدهای روانی جنگ است که به درمان مبتنی بر ذهنی سازی نیاز دارد.
در این فرآیند درمانی درمانگر به آموزش اختصاصی سازی حافظه سرگذشتی شدت اختلالاتی مانند استرس یا افسردگی را کاهش میدهد. آموزش اختصاصی سازی خاطرهها به بیمار کمک میکند تا کلیت گرایی افراطی حافظه سرگذشتی کاهش یابد و حافظه اختصاصی افزایش و اختلال درمان گردد.
روانکاوی کوتاه مدت فشرده چیست و برای کدام درمانگران کاربرد دارد؟
غمها، نگرانیها، رنجها و تعارضاتی که در زندگی روزمره برای هر انسانی رخ میدهد سبب ایجاد احساساتی میگردند که در روان و ذهن انسان پدید آمدهاند. این احساسات ایجاد شده به هر فرد القاء میکند که به چه چیز احتیاج دارد و او را برای رسیدن به امیال و خواستههای خود سوق میدهد. باتوجه به اینکه ما انسانها نمیتوانیم پاسخ درستی از احساساتمان دریافت نماییم و عملکرد ما نتیجه هدایت درست احساساتمان نیست، درنتیجه در واکنش به این حالات دچار نگرانیها و اضطرابهایی میشویم. واکنش هریک از ما به این حالات واحساسات درونی با نشانههایی همراه است که درنهایت به رنجها، غمها و نگرانیها تبدیل میگردد.
روانکاوی کوتاهمدت فشرده، بهعنوان زیرشاخهای از علم روانشناسی، براساس توجه به حالاتی مانند تعارضات درونی و افکار ذهنی و روانی افراد به تحلیل رفتار آنها میپردازد و بهدنبال راهحلی است تا این تعارضات و اختلالات شخصیتی و رفتاری را برطرف نماید. درواقع این رویکرد درمانی احساسات، اضطرابها و شیوه دفاع را باتوجه به کردارشناسی، فیزیولوژی و نوروساینس به گونهای دیگر شرح داده است. استفاده از این تکنیک سبب گردیده است تا روند درمانی بیماران سریعتر و اثربخش پیشرود. این شیوه درمانی به تمرکز بر احساسات وتجربیات بیمار در رابطه با مکانیزمهای دفاعی، تأکید دارد و درمانی با محوریت حالات و شرایط کنونی بیمار بهشمار میآید.
مراجعین درحین درمان به روش روانکاوی کوتاه مدت فشرده، احساسات مختلفی را تجربه میکنند، سپس روانکاو بدون درنظر گرفتن واکنشهای بیمار به احساسات ایجاد شده، دیدگاههای عصبشناسی را با مسائل مربوط به فیزیولوژی ترکیب و به رنج از منظر دیگر نگاه میکند. بهاین ترتیب روانکاو تفکر بیمار را نسبت به مکانیزمهای دفاعی تغییر میدهد و بیمار را در مسیر بهبودی قرار میدهد. افرادی که به اختلالات افسردگی، اضطراب، اختلال شخصیت، اختلال خلقی، اختلال رفتاری و اختلال شبه جسمی مبتلا هستند میتوانند به شیوه روانکاوی به بهبود الگوهای رفتاری دستپیدا کنند. با تهیه «پکیج مجموعه روانکاوی اتوکرنبرگ»، ارائه شده توسط بنیادروانکال، علاقمندان میتوانند درخصوص ابعاد مختلف این رویکرد درمانی مطالعه بیشتری نمایند.
چگونه روانکاوی کوتاه مدت فشرده در روان مراجعین تأثیر میگذارد؟
روانکاوی کوتاهمدت فشرده، با روانکاوی کلاسیک ریشههای مشترکی دارند و با هدف درمان بیماران روانی اکتسابی از محیط، به درمانگری میپردازند. بیماران جهت بازیابی عملکرد و بهرهوری از زندگی خود براساس فاکتورهای روانکاوی کوتاه مدت فشرده بهطور کامل درمان میشوند. در این فرآیند درمانی ممکن است بیماران با علائم افسردگی یا اضطراب به درمانگر مراجعه کنند که آنها را در زندگی روزانه درگیر تعارضاتی کرده است.
چراکه خاطرات، احساسات و آسیبهای درونی سبب ایجاد تعارضات بیرونی میگردد که بسیار دردناک ناراحتکننده هستند. در پروسه این نوع درمان مشکلات عاطفی و روانی عمیقاً درمان میشوند و الگوهای رفتاری فرد بهبود مییابد. این شیوههای درمانی که بر فرآیندهای ذهنی ناهشیار مانند احساسات مربوط به اتفاقات رخ داده و ادراکات گذشته استوار است با انجام چند مرحله به درمان اختلالات میپردازد. این مراحل به ترتیب زیر در درمان بیمار پیش میرود:
- آزادسازی احساسات پنهان با تمرین و کارکردن مؤثر بر آنها
- انجام تفسیر مقاومت دفاعها
- توجه دقیق به احساسات فرد به اطرافین از گذشته تا به امروز
روش شناسی روانکاوی کوتاه مدت فشرده و سبکهای متنوع آن
روانکاوی کوتاه مدت فشرده سبکها و شیوههای گوناگونی دارد که براساس میزان اختلالات بیمار و باتوجه به تشخیص درمانگر انتخاب و اجرا میشود. روانشناسان با انجام تکنیکهای مختلف این راهکار درمانی، بیمار را با تعارضات و بخش سرکوب شده وجود خود آگاه مینمایند و مشکلات بیمار را تاحد قابلقبولی درمان میکنند. بیمار در این فرصت درمانی زمان زیادی برای گفتگو و بیان احساسات خود دارد و بهاین ترتیب درمانگر را با بخش عظیمی از زوایای وجودی خود آشنا میکند. نتیجه این گفتگو بیان افکار و احساساتی است که برای بیمار نامطلوب بوده است و آنها را نادیده انگاشته است و نهایتاً درمانگر میتواند برای رفع آنها راهکارهایی ارائه دهد.
این شیوه و راهکار درمانی که توسط دکتر حبیب دوانلو ابداع گردیده است توسط بسیاری از روانشناسان برجسته مورد استفاده قرار میگیرد. در ادامه به بررسی تکنیکهای مورد استفاده هر روانشناس در روانکاوی کوتاه مدت فشرده میپردازیم.
روانکاوی کوتاه مدت فشرده به سبک حبیب دوانلو
شیوه روانکاوی دکتر حبیب دوانلو، طیف وسیعی از مراجعین روانرنجوری و اختلالات مرزی را درمان میکند. از نظر دوانلو، اختلالات نوروتیک از رابطههای ناایمن و ناسالم در تجربههای دلبستگی با افراد مهم زندگی مانند مادر ایجاد میشود. به این معنی که کودک به دلیل آسیبهایی که در ارتباط با مادر یا هر فرد مهم زندگی تجربه کرده باشد، دچار خشم میشود و به دلیل داشتن این خشم نسبت به مادر احساس گناه میکند، چراکه به او علاقه دارد. این احساس تعارض در کودک سبب ایجاد اضطراب در سیستم روانی او میگردد. دکتر دوانلو برای ازبین بردن این اضطراب بهصورت ناهشیار، از سازوکار دفاع روانی استفاده میکند.
کودک نسبت به این احساسات، ظرفیت تجربه ندارد به همین علت برای اینکه دچار فروپاشی روانی نشود، از مکانیسمهای دفاعی استفاده میکند. در بزرگسالی استفاده از این سازوکار دفاعی دلیل اصلی رنج و مشکلات روانی انسان میشود. به عقیده دوانلو این رنج و احساس گناه، دلیل ایجاد مشکلات شخصیتی و مسائل بین فردی میگردد. در حقیقت تلاشهای ناهشیار جهت دوری از صمیمیت و نزدیکی در روابط از احساس به گناه پدید میآید، درحالی که در عمیقترین لایه احساسات به نزدیکی و صمیمیت مشتاق است. ناهشیار هر انسان منبع احساسات دفن شده او است، دکتر دوانلو با قفل گشایی از این ذهن ناهشیار و شکستن دفاع بیمار به احساسات سرکوب شده او میرسد. بنابراین بیمار با تجربه عمیق و اصیل احساسات واقعی خود میتواند آنها را به سمت اعمال انطباقی هدایت نماید و نسبت به حالت دفاعها بینش پیدا میکند.
روانکاوی کوتاه مدت فشرده به سبک جان فردریکسون
«جان فردریکسون» معتقد است درمان روانکاوی کوتاه مدت فشرده، بر این فرض مبتنی است که بیمار با یکی شدن حقیقت هیجانی در لحظه تغییر رویه میدهد. در پروسه درمانی، فردریکسون به بیمار کمک میکند تا اضطراب خود را کاهش دهد، از دفاع دست بردارد و تا جایی که میتواند با احساسات خود مواجه شود، بهاین ترتیب تعارضات و احساسات ناهشیار بیمار رمز گشایی میگردد.
جان فردریکسون میگوید در ابتدا فرآیند درمان غیر بازگشتی است اما پس از بازگشایی ناهشیار درمان بهصورت بازگشتی ادامه پیدا میکند. درواقع درمان به شیوه غیر عقلانی این امکان را به درمانگر میدهد که با سرعت بیشتری به احساسات ناهشیار دست یابد و به نتیجه عمیقتر و بهتری در فرایند درمانی برسد.
در پروسه روانکاوی، فردریکسون عملی سازی احساسات ناهشیار را متوقف میکند تا برانگیخته نشوند. او معتقد است روانشناسان باید با استفاده از هر ترفندی بیمار را به شکست دفاع و مواجهه با احساسات و تعارضات ناهشیار ترغیب کنند. به این ترتیب بیمار راهبردهای مقابلهای سازش یافته را جایگزین علائم اختلال میکند. ناگفته نماند جان فردریکسون معتقد است ISTDP در درمان بیماران جادو نمیکند و برخی از آنان ممکن است برای تکمیل روند درمانی خود به دوز پایینی از دارو نیاز داشته باشند.
روانکاوی کوتاه مدت فشرده به سبک پاتریشیا کاگلین
دکتر «پاتریشیا کاگلین» مانند دیگر پژوهشگران حوزه روانشناسی معتقد است، نیروهای ناهشیار در ایجاد و تداوم بیماریهای روانرنجوری نقش مهمی دارند. به گفته کاگلین، او با دیدن نوار ویدئویی ۱۶ ساعته از جلسات واقعی درمان دکتر دوانلو با یک انقلاب درونی نسبتاً واقعی روبهرو شد. بهاین ترتیب او با افزایش کیفیت مداخلات درمانی، سعی در تسریع و فشردهسازی روند درمانی نمود. دکتر کاگلین به بیمارانی که تجربه سوگ یا غم داشتند یا دچار احساس گناه بودند، کمک مینمود تا با شکست سد دفاعی، تجربه بهتری از احساسات خود داشته باشد و در ایجاد رابطه صمیمانه موفقتر عمل نمایند.
باتوجه به اینکه داروهای افسردگی یا دیگر داروهای مهارکننده برای مصرف کوتاه مدت تجویز میشوند، اما برخی از بیماران به دلیل اختلالات شدید و احساسات سرکوب شده مجبورند مدتهای طولانی این داروها را مصرف کنند. کاگلین عقیده دارد زمانی که بیماران میتوانند دیوار دفاعی خود را بشکنند به خود بیشتر علاقمند میشوند، احساساتشان را راحتتر بیان میکنند و به مرور زمان میتوانند داروهای مصرفی را کنار بگذارند. بنابراین افرادی که دچار رابطه سرد بودند و از تماس صمیمانه گریزان میگشتند میتوانستند از رابطه نزدیک با شریک عاطفی خود لذت ببرند؛ چراکه در پذیرش عشق دیگر احساس ناتوانی نمیکردند.
روانکاوی کوتاه مدت فشرده به سبک آلن آباس
«آلن آباس» تأکید بسیاری بر هوشیار سازی خودتنبیهی بیمار در همان لحظات ابتدایی جلسه درمانی دارد. بسیاری از بیماران در جلسات درمان، ندانسته رفتارهای منجر به شکست از خود بروز میدهند، چراکه با ایجاد مقاومت و یک سد دفاعی با درمانگر احساس صمیمیت نمیکنند و همیاری موفقیتآمیزی ندارند. آلن آباس در رویکرد درمانی خود به شیوه روانکاوی کوتاه مدت فشرده، به بیمار کمک میکند تا مقاومت خود را در برابر درمان شناسایی کند، عوامل هیجانی مسبب این مقامت را درک نماید و درجات مختلف آن را از هم تمیز دهد. همچنین این روانشناس در جلسات درمانی خود علائم جسمی اضطراب را تشخیص میدهد و سپس احساسات پردازش نشده را فعال میسازد.
آلن آباس با فعال شدن هیجانات به بیمار کمک میکند تا اضطراب بسیار شدید را کنترل نماید و میل ناخودآگاه مراجع را به خوب شدن به جنبش درآورد. بهاین ترتیب او با شناسایی الگوهای اجتنابی و بهکارگیری مداخلات خاص قادر خواهد بود درمانی قدرتمند برای بیمار خود فراهم آورد.
انواع عمده روانکاوی
رویکرد روانکاوی مانند دیگر علوم در اثر یک احساس نیاز پدید آمد، در واقع ISDTP نظریهای است که به عملکرد ذهن و همچنین اختلالات روانی میپردازد و معتقد است بیشتر فعالیتهای انسان و پردازش آنها در ناخودآگاه ذهن روی میدهد. ناخودآگاه بخشی از وجود انسان است که در حوزه آگاهی فرد نیست و درنتیجه شخص به اطلاعات آن بخش دسترسی ندارد. این رویکرد از طرف پژوهشگران مختلف دیگری مورد بررسی قرار گرفته است که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم. همچنین شما اساتید گرامی جهت مطالعه بیشتر درخصوص این نوع درمان از روانشناسان برتر جهان میتوانید «پکیج جلسات درمانی واقعی روانکاوان برتر جهان» یا «پکیج کامل متد قفل گشایی ناخودآگاه همراه با جلسات درمان» را که توسط بنیاد روانکال ارائه شده است خریداری نمایید.
روانکاوی از منظر فروید
فروید بخش ناخودآگاه و خوداگاه را به کوهی از یخ تشبیه میکند و در عکسی نشان میدهد که بخش کوچکی از کوه که از آب بیرون آمده است و در دید دیگران قرار دارد بخش خودآگاه و بخش بیشتری از آن که در آب قرار دارد بخش ناخودآگاه محسوب میشود. بنابراین فروید عقیده دارد بسیاری از دادههای انسان در دسترس او نیستند و فرد از وجود آنها اطلاع ندارد. فروید با رویکرد روانکاوی نهتنها به درمان بیمار میپردازد بلکه در کنار درمان به تجزیه و تحلیل خصوصیات روانی هر فرد، بیمار یا غیر بیمار میپردازد.
فروید در جلسات درمان بیمار را همراهی میکرد تا ناخودآگاه خود را ازطریق رفتار و گفتار بروز دهد. بهاین ترتیب او فرصت مییافت تا در طول جلسات ISDTP نسبت به تعارضات نخودآگاه بیمار اطلاع یابد. فروید معتقد است وقتی که بیمار از یک تعارض دردناک در وجود خود آگاهی مییابد بخش قابل توجهی از اضطرابهای وی کاهش مییابد. فروید در تجارب خود مشاهده میکرد زمانی که بیماران تجربههای تلخ و دردآوری را بههمراه هیجانات اضطرابی به یاد میآورند، میتوانند تأثیر کمتری از آن تعارضات دریافت نمایند.
روانکاوی از منظر ژاک لاکان
«ژاک لاکان» یکی از جنجال برانگیزترین روانکاوان از زمان فروید به بعد بود، چراکه نظریههای این پژوهشگر تأثیرات بسیاری بر حوزههای مختلف داخل و خارج حیطه روانکاوی گذاشت. یکی از مهمترین تئوریهای لاکان، نظریهای است که درمورد ضمیر ناخودآگاه ارائه داده است. لاکان عقیده دارد ضمیر ناخودآکاه همانند نوعی زبان است که ساختاری منظم دارد. لاکان معتقد بود روان انسان براساس یک الگوی سه گانه که شامل نظم خیالی، نظم نمادین و نظم واقعی است شکل میگیرد. به نظر لاکان، زبان تنها ابزار مناسب جهت تحلیل رفتار بیماران بهشمار میآید. لاکان میگفت هیچ راه نفوذی به ناخودآگاه انسان وجود ندارد جز ازطریق برقرار ساختمان رابطه گفتمان میان بیمار و درمانگر.
بنابراین در جلسات درمانی خود با مطرح نمودن سؤالات کلیدی و اساسی سعی در زبان گشودن مراجع مینمود. او بهاین ترتیب بیمار را به صحبت درخصوص ضمیر ناخودآگاه و احساسات پنهان خود تشویق میکرد و سپس با کاهش اضطرابها و نگرانیهای بیمار مراحل درمان وی را به انجام میرساند.
روانکاوی از منظر نئوفرویدیها
نئوفرویدیها به دلایلی با نظریه فروید به مخالفت برخواستند، بسیار از آنان عقیده داشتند فروید بر مسائلی مانند بیماریهای روانی، رابطه جنسی و تجارب کودکی تأکید بیشتری کرده است. اما نئوفرویدیها برخلاف فروید بر جنبههای مثبت شخصیت انسان تمرکز نمودند و بر اجتماع در شکلگیری شخصیت و رفتار انسان، بیشتر تأکید داشتند. معروفترین نظریه پردازان نئوفرویدی زمانی شاگرد و دوست فروید بودند، مانند «کارل یونگ» که نظریات خود را در قالب مکتب روانشناسی تحلیلی ارائه داد و مفهوم ناخودآگاه جمعی را معرفی نمود.
تأثیر روش روانکاوی کوتاه مدت فشرده در روابط زوجین چیست؟
دکتر حبیب دوانلو پایهگذار روانکاوی کوتاه مدت فشرده، این رویکرد درمانی را برای درمان فردی مورد استفاده قرار میداد، اما هیچگاه از این رویکرد روانکاوی جهت درمان زوجها استفاده نکرد. باتوجه به اینکه نزدیکی و صمیمیت هیجانی در رویکرد درمانی ISTDP از محوریت بالایی برخوردار است، میتوان از رویکرد دکتر دوانلو در درمان زوجین بهره گرفت. در پروسه درمان زوجین، درمانگر الگویی از صمیمیت را به نمایش درمیآورد تا زوجین متوجه شوند رفتارهای سالم جایگزین، چه رفتارهایی هستند. زوجین در اتاق درمان و در ارتباط با درمانگر یاد میگیرند به جای فاصله از شریک عاطفی خود و استفاده از مکانیسمهای دفاعی، چه رفتار سالمی را میتوان جایگزین کرد و این رفتارهای سالم چگونه به نظر میرسند.
زمانی که زوجین بهشکلی طبیعی احساسات یکدیگر را بیدار نمایند، قفلگشایی ناهشیار میتواند بهصورت خودبهخودی رخ دهد. ازطرفی درمان زوجین با استفاده از این رویکرد این امکان را به زوجین میدهد که به سمت تجربه رفتار سالم هدایت شوند. نکته قابل توجه در درمان زوجین با شیوه روانکاوی کوتاه مدت فشرده، انجام راهکارهای روانکاوانه و قفلگشایی بر روی هر دو زوج باید باشد نه هر زوج به تنهایی.
علل تفاوت سبکها و بهترینهای حوزه تخصصی روانکاوی کوتاه مدت فشرده
فرایند درمان در روانکاوی کوتاه مدت فشرده براساس شناسایی ناخودآگاه بیمار و آوردن آنها به سطح خودآگاه و هوشیار انجام میگیرد. بهاین ترتیب روانکاو به بیمار کمک میکند تا راهی برای حل تعارضات درونی خود پیدا نماید. باتوجه به اینکه اغلب متخصصین حوزه روانشناسی، فروید را پدر علم روانکاوی میدانند، اما قبل از او «جان لاک»، «رنه دکارت» و «ویلهلم لایبنیتس» به ایدههای ناخودآگاه و بررسی آنها پرداخته بودند و سعی در اثبات این موضوع داشتند که چیزی فراتر از آگاهی در انسان وجود دارد که بر رفتار او تأثیر میگذارد. در طی جلسات ISDTP ، روانکاو به بیمار کمک میکند تا هرچه در ذهن دارد بیرون بریزد و با بیان افکار، نیتها، خواستهها و رؤیاهایش به ضمیر ناخودآگاه خود پی ببرد.
در این جلسات روانکاو از بیمار میخواهد روی تختی دراز بکشد و خود پشت سر او مینشیند و از بیمار میخواهد تا در کمال راحتی صحبت نماید. روانکاو از لابهلای صحبتهای بیمار سرنخها و الگوهای مخرب فکری و رفتاری را شناسایی مینماید و در فرآیند درمان از آنها استفاده میکند. روانکاوان هرکدام براساس آنچه مورد توجه قرار قرا دارد و در اولویت است، به درمان بیمار میپردازند. به همین علت با وجود اولویتهای مختلف از منظر هر روانکاو، روانکاوی با سبکهای متفاوت ظهور پیدا میکند. انواع روانکاوی براساس اولویتبندی شامل روانکاوی فرویدی، نئوفرویدی، تحلیلی یونگ، بین فردی سالیوان و… میشوند.
اصلیترین و بهترین نوع روانکاوی، روانکاوی کوتاه مدت فشرده است که توسط دکتر دوانلو ابداع گشت. این شیوه اثرگذار در کوتاهترین زمان ممکن بیمار را با زوایای نادیده و ناخودآگاه خود آشنا میکند و روانکاو به بیمار کمک میکند تا احساست اصیل خود را درک نماید.
روشهای تشخیص در روانکاوی کوتاه مدت فشرده
این شیوه درمانی برای همه بیماران ازطریق یک الگو اجرا نمیشود، بلکه درمان به شیوه روانکاوی کوتاه مدت فشرده باید براساس ویژگیهای هر فرد و میزان تحمل او از اضطرابها طراحی گردد. اگر بیمار ظرفیت تحمل اضطراب پایینی داشته باشد، درمانگر ابتدا در افزایش تحمل اضطراب و شناسایی نشانههای بدنی به او کمک میکند. سپس با بهبود تحمل اضطراب، بیمار تجربه ایمن احساسات خود را در فرآیند درمانی آغاز مینماید. درمانگر برای موفقیت در پروسه درمانی باید در هر لحظه میزان اضطراب بیمار، ظرفیت خود مشاهدهگری او و نوع سیستم دفاعی که استفاده میکند را مورد سنجش قرار دهد. بنابراین پاسخ بیمار به هر مداخله بهعنوان ابزار تشخیص و راهنما جهت مداخلههای بعدی درمان استفاده میشود.
تأثیرگذاری کدام شیوه روانکاوی بر درمان اختلالات روانی بیشتر است؟
رویکرد درمانی روانکاوی کوتاه مدت فشرده برای طیف وسیعی از بیماریها و اختلالات ازجمله افسردگی، بیماریهای جسمی، اختلال اضطراب، سوء مصرف مواد مخدر، مشکلات شخصیتی، اختلالات مربوط به تروما و… بهکار میرود. همچنین رویکرد درمانی ISTDP برای بیمارانی که به شیوههای دیگر درمان نشدهاند مورد استفاد قرار میگیرد.
همچنین این روند درمانی برای بیمارانی که از اختلالات نوروتیک، اختلال خوردن، وسواس، بیماران مقاوم به درمان و… بسیار مؤثر واقع شده است.
در فرایند ISDTP ، بیمار در پاسخ به سؤالی که در مورد احساساتش پرسیده میشود، ممکن است در سه قالب احساس، اضطراب یا دفاع واکنش نشان دهد. این پاسخ و واکنش، اطلاعاتی در مورد عملکرد او در روابط کنونی ارائه میدهد و درمانگر را برای ادامه روند درمان راهنمایی میکند. در روانکاوی کوتاه مدت فشرده، علاوهبر بیمار، درمانگر نیز به سمت تعارضاتی که سبب بروز مشکلات فعلی بیمار شدهاند هدایت میگردد. تأثیرگذاری این رویکرد روانکاوی به دلیل بررسی احساسات، اضطراب و دفاع بیمار، نسبت به دیگر شیوههای روانکاوی بیشتر است.
تأثیر اختلالات روانی بر روی فرد و خانواده فرد مبتلا از منظر روانکاوی
دلایل زیادی وجود دارد تا یک فرد احساس کند نیاز به درمانگر دارد و باید برای بهبود روابط خود چارهای بیاندیشد. درگیرشدن در روابط ناسالم و مخرب، تحمل استرسهای کاری یا زندگی، افسردگی، اضطراب، اختلالات شخصیتی، مشکلات هویتی، ایجاد فقدان یا جدایی و… میتواند دلیل مراجعه یک فرد به روانکاو باشد. در روانکاوی کوتاه مدت فشرده، درمانگر احساسات پنهان بیمار را در کوتاهترین زمان ممکن پدیدار میکند. بیمارانی که دچار این نوع اختلالات هستند در روابط بین فردی دچار تعارضات عمیق و گستردهای میشوند و بههیچ عنوان نمیتوانند رابطه صمیمی با نزدیکان خود برقرار کنند. به همین دلیل روابط متزلزلی دارند و از این نظر در رنج هستند، همچنین این بیماران با ناکامیهای شغلی و تحصیلی روبهرو میشوند.
راهحلهای حمایتکننده برای بیماران در سبک روانکاوی فشرده کوتاه مدت چیست؟
در پروسه درمانی ISTDP در قدم اول باید به بیمار کمک کرد تا بداند که دفاعهای وی سبب ایجاد مشکلات و نشانههای بیماری فعلی او شده است. به این ترتیب اطرافیان به بیمار کمک میکنند تا ارتباط بین دفاع و مشکلاتش را درک کند. این عمل به ظاهر ساده ظرفیت تنظیم و تحمل اضطراب در بیمار را افزایش میدهد و به ایجاد آرامش و قدرت مواجهه او با چالشهای زندگی میافزاید. بهاین ترتیب رفتار و برخورد صحیح و هوشیارانه خانواده و نزدیکان بیمار در بهبودی واقعی بیمار نقش اساسی ایفا میکند.
در روانکاوی فشرده کوتاه مدت چه کمکهای درمانی عمیقی به مراجعین خواهد شد؟
فرآیندهای ناهشیار به مرور زمان اثرات منفی بر سلامت بیمار میگذار، به نحوی که دستگاه گوارش، سیستم قلب و عروق، سیستم تنفسی، سیستم ایمنی، سیستم عضلانی و… همه تحت تأثیر قرار میگیرند. ازطرفی اضطراب و دفاع میتواند سبب افزایش نگرانیها در بدن و تعاملات منفی با سیستم درمان و سلامت شود. این مشکلات همگی بهصورت ثانویه سبب ایجاد مشکلاتی مانند افسردگی و ناتوانی میگردند. درمانگران به شیوه روانکاوی کوتاه مدت فشرده، میدانند که مشکلات بیمار ممکن است ناشی از دفاعی باشد که در پاسخ به اضطراب همراه با احساس ناخودآگاه بروز مییابد. این اضطرابها و دفاعها در برخی افراد کاملاً ناهشیار هستند اما او آنها را تجربه میکند. این بیماران با پنهان نمودن احساسات خود روابط مخرب، افسردگی، مشکلات بین فردی و بسیاری از تعارضات را تجربه میکنند.
رویکرد درمانی روانکاوی کوتاه مدت فشرده، که توسط دکتر دوانلو ابداع شد، در قدم اول بیمار را با فرآیندهای ناهشیار خود آشنا میکند و سپس به بیمار کمک میکند تا بر این فرآیندها غلبه نماید. در این پروسه درمانی، روانکاو به بیمار کمک میکند تا در طول درمان و در اتاق درمان، براحساسات خود تمرکز نماید و بتواند آنها را به زبان آورد. زمانی که این احساسات تجربه شوند تنش، اضطراب و سایر علائم فیزیکی و دفاعی بهسرعت کاهش مییابند. سپس فرآیند بهبودی رخ میدهد و در آن احساسات اجتناب شده قدیمی تجربه میشوند و حل میگردند.
خلاصه و جمع بندی
عدم توانایی بروز احساسات رنجی عظیم برای یک فرد بهدنبال دارد، چراکه او با تصور از تنبیه یا واکنش، سعی در پنهان نمودن احساسات و حالات درونی خود دارد و درنتیجه به اضطرابی سخت دچار میگردد. عدم بروز احساسات و دفاع جهت مهار کردن آنها پیامدهای روحی و جسمی فراوانی بهدنبال دارد. روانکاوی کوتاه مدت فشرده بهعنوان شیوهای مؤثر بیش از سه دهه است که مورد مطالعه قرار گرفته است و نتایج شگفتانگیزی نیز بهدنبال داشته است. درمان به شیوه ISTDP طیف وسیعی از اختلالات را پوشش میدهد و با ازبین بردن موانع از سر راه ضمیر ناخودآگاه، کمک به بروز احساسات واقعی مینماید. ناگفته نماند این درمان یک نسخه برای همه نیست و درمان برای هر فرد باتوجه به میزان تحمل اضطراب او طراحی میگردد.
در این مطلب سعی شد تا درخصوص این راهکار مؤثر که توسط دکتر حبیب دوانلو ابداع گردید بهصورت کامل پرداخته شود. همچنین در ادامه مطلب به بیان دیدگاهها و نظریات دیگر اساتید و پژوهشگران این حوزه پرداخته شد. علاقمندان جهت مطالعه عمیقتر و مشاهده جلسات روانکاوی واقعی میتوانند از پکیجهای ویژه روانکاوی که توسط بنیاد روانکال تهیه شده است خریداری نمایند. این پکیجها در دستهبندیهای مشخص توسط وبسایت روانکال کالج در دسترس علاقمندان قرار دارد.