ابتلا به انواع اختلالات شناختی یا Cognitive disorders: CDs که با عنوان اختلالات عصبی شناختی یا Neurocognitive disorders: NCDs نیز شناخته شدهاند در بسیاری از افراد مسن یا میانسال دیده میشود. این اختلالات مجموعهای از بیماریهای عصبی هستند که بهصورت مستقیم یا غیرمستقیم و پایدار یا گذرا سیستم ادراکی و شناختی فرد مبتلا را مختل میکنند؛ بهنحوی که بیمار دچار آشفتگی میگردد و در فهم دنیای پیرامون خود با مشکل روبهرو میشود. عدم توانایی در تمرکز و تفکر در این دسته از مبتلایان سبب ایجاد ناهنجاریها و عملکردهای خاصی میشود که زندگی فردی و اجتماعی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. ابتلا به انواع بیماریهای عصبی شناختی میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، این دلایل ممکن است فیزیکی، متابولیکی یا افزایش سن بیمار باشد. بههر حال دلیل بیماری هرچه باشد میتواند زندگی روزمره بیمار را با چالشها و مشکلات فراوانی روبهرو نماید.
ما در این مطلب قصد داریم دلایل ابتلا به انواع اختلالات عصبی شناختی مانند دمانس، آلزایمر و دلیریوم را در کنار هم بررسی نماییم و تفاوت این بیماریها را به شما توضیح دهیم، پس لطفاً تا پایان همراه ما باشید.
اختلالات عصبی شناختی گروهی از اختلالات روانی هستند که تواناییهای شناختی فرد مبتلا مانند تمرکز، درک، حافظه و مهارت حل مسئله را در او کاهش میدهند. این دسته از تعارضات میتوانند مشکلات عصبی شناختی کم یا زیادی بههمراه داشته باشند و دراثر آسیب مغذی زمینهای رخ دهند. بهطورکلی بیماریهای عصبی شناختی به شش دسته اصلی عملکرد شناختی که شامل عملکرد ادراکی حرکتی، زبان، تمرکز، یادگیری و حافظه، شناخت اجتماعی و عملکرد اجرایی تقسیم میشوند. بهطورکلی بیماران مبتلا به اختلالات عصبی شناختی اغلب دچار آلزایمر شدهاند، اما بیماریها و دلایل دیگری نیز وجود دارد که بر عملکردهای ذهنی، حافظه، نحوه استدلال و تفکر افراد تأثیر میگذارد.
بیماری پارکینسون، اختلالات شناختی مرتبط با ایدز، آسیبهای مغزی، هانتینگتون، زوال عقل، انحطاط پیشانی گیجگاهی و بیماری پریون از دیگر بیماریهایی هستند که با این اختلال ارتباط دارند و عملکرد حافظه و تفکر را تحت تأثیر قرار میدهند. از بین تمام بیماریهای عصبی شناختی سه اختلال دمانس Dementia، آلزیمر Alzheimer و دلیریوم Delirium علائم بسیار مشابهی دارند، بهطوری که گاهی افراد در تشخیص آنها به اشتباه دچار میگردند. بیماران مبتلا به این اختلالات با علائمی مانند کاهش سطح هوشیاری، کاهش آگاهی نسبت به اتفاقات پیرامون خود و اختلال در حافظه روبهرو میگردند.
اختلالات عصبی شناختی که بر روی تفکر و شناخت فرد از دنیای پیرامون تأثیر میگذارند، براساس شدت علائم به دودسته خفیف و شدید تقسیمبندی میشوند. در نشانهشناسی براساس DSM5 ریشه این اختلالات آسیبهای وارد شده به اندامهای زیست یا سیستم اعصاب مشخص شده است. اما بهطورکلی این اختلالات در دی اس ام با دو ویژگی اصلی مشخص میشوند:
در اختلالات خفیف عصبی شناختی افراد مبتلا با علائم زیر مواجه میشوند:
در اختلالات شدید عصبی شناختی افراد مبتلا با علائم زیر مواجه میشوند:
همه ما در طول زندگی و در مواجهه با مشکلات اجتماعی یا خانوادگی به عدم تمرکز یا مشکل در حافظه برخوردهایم و نگران شدهایم که آیا به اختلالات عصبی یا فراموشی دچار شدهایم یا خیر؟ بهطورکلی ابتلا به عدم تمرکز مقطعی نمیتواند دلیل خوب و محکمی برای تشخیص این نوع اختلالات باشد. اما در نشانهشناسی عمومی اختلالت عصبی شناختی میتوان گفت این اختلالات در مراحل اولیه بسیار خفیف و جزئی هستند و بهمرور زمان وخیمتر میگردند. بنابراین ممکن است مبتلایان به این دسته از اختلالات به دلیل ایجاد مشکل در حافظه، تمرکز و گفتار خود از محافل اجتماعی و خانوادگی گریزان شوند.
متأسفانه اغلب ما تصور میکنیم افزایش سن و پیری دلیل ایجاد بسیاری از بیماریهای عصبی شناختی مانند آلزایمر یا زوال عقل میگردد. اما لازم به ذکر است بنابر پژوهشهای انجام شده نشانه ابتلا افراد به زوال عقل تنها افزایش سن نیست، بلکه علائم دیگری مانند تغییر خلقوخو، عدم توانایی وظایف روزانه، مشکل در ایجاد ارتباط، تکرار حرفهای پیشین، ناتوانی در یافتن واژهها، کنارهگیری از فعالیتهای اجتماعی بهدلیل تغییرات شخصیتی و ازدست دادن حافظه بهطوری که اطلاعات بهدست آمده را بهسرعت فراموش کنند نیز وجود دارد که در تشخیص این نوع اختلالات باید آنها را نیز درنظر داشت. نشانههای اختلالات عصبی شناختی در ابتدا بسیار کمرنگ هستند و احتمال دارد دوستان یا خانواده فرد مبتلا اصلاً متوجه آنها نشوند یا آنها را جدی نگیرند. این نشانهها در برخی بیماران ثابت میماند و در برخی رو به وخامت میگذارد که در دستهای مبتلایان که به اختلال شناختی خفیف MCI مبتلا هستند به مرور زمان به زمال عقل میانجامد.
همانطور که در قسمتهای قبل نیز اشاره کردیم، اختلالات عصبی شناختی انواع مختلفی دارند و در برخی بیماران خفیف و در دستهای دیگر شدت پیدا میکند. در ادامه این بحث به بررسی انواع اصلی این اختلال میپردازیم و نشانهها و دلایل بروز هرکدام را برای شما بازگو مینماییم. قبل از پرداختن به این موضوع لازم است خدمت اساتید گرامی و روانشناسان ارجمند «ابر پکیج الماس» را معرفی نماییم. در این مجموعه که شامل تمام مباحث آموزش روانشناسی میشود، به بررسی انواع اختلالات روانی و عصبی و نحوه درمان آنها پرداخته شده است. جهت تهیه این پکیج هماکنون میتوانید به وبسایت بنیاد روانکال مراجعه نمایید.
هرگونه گیجی یا تغییر ناگهانی در وضعیت روانی، آگاهی یا احساسات فرد را دلیریوم مینامند. این دسته از مبتلایان ممکن است در طول روز حالتهای عادی داشته باشند و تنها برای چند دقیقه تسلط خو را بر احساسات، آگاهی یا حافظه از دست میدهند. شروع این بیماری حاد است اما روندی تدریجی دارد و باید گفت تنها کهنسالان به آن مبتلا نمیشوند، بلکه این بیماری در افراد جوان نیز مشاهده شده است. اما احتمال دارد سالمندان بالای ۶۵ سال که دچار حملات قلبی یا مغزی شدهاند، در بدن نوعی عفونت دارند، دچار بیخوابی شدهاند یا بدنشان بیآب شده است بیشتر در معرض ابتلا باشند. بهطورکلی اختلال Delirium انواع گوناگونی دارد که در دستهبندی علمی بهصورت «دلیریوم هایپراکتیو Hyperactive delirium»، «دلیریوم هیپواکتیو Hypoactive delirium»، «دلیریوم خمری Delirium tremens» و «دلیریوم ترکیبی Mixed delirium» قرار میگیرد
Delirium علائم و نشانههایی دارد که کمک میکند بیمار و اطرافیانش بیماری را تشخیص دهند و با شروع درمان از پیشرفت آن جلوگیری نمایند. این علائم عبارتند از:
از دیگر دلایل مهم ابتلا بیماران به اختلال Delirium میتواند موارد مهم زیر باشد:
براساس آمار منتشر شده از سازمان بهداشت جهانی بیشاز نیمی از مردم جهان با اختلال زوال عقل زندگی میکنند. این بیماری که بر ذهن، حافظه و استدلالهای ذهنی تأثیر میگذارد به دلایل مختلفی بروز پیدا میکند. مهمترین دلیل ابتلا به دمانس، آلزایمر است، پژوهشگران دریافتهاند حدود ۶۰ تا ۸۰ درصد از بیماران مبتلا به Dementia از ابتدا به آلزایمر دچار شده بودند. زوال عقل انواع مختلفی دارد که پیشرفت هرکدام میتواند تأثیرات بدی بر توانایی عملکرد مستقل بیمار مبتلا داشته باشد و سبب ناتوانی کامل او گردد. درنتیجه این بیماری درحال حاضر پنجمین عامل مرگ و میر در دنیا شناخته شده است. از مهمترین دلایل ابتلا افراد به Demantia ابتلا به بیماریهایی مانند آلزایمر، پارکینسون و هانتینگتون است؛ درحقیقت هرکدام از این بیماریها آسیبهای متفاوتی به مغز وارد میکنند.
همانطور که اشاره کردیم زوال عقل انواع مختلفی دارد که شایعترین و شناخته شدهترین آن آلزایمر است، انواع دیگر دمانس که در علم روانشناسی شناخه شده است عبارتند از:
آلزایمر بیماری مزمنی است که با تخریب سلولهای عصبی همراه است و شروعی آرام اما پیشرونده دارد. از رایجترین علائم این بیماری فراموشی اتفاقات تازه افتاده و بهیاد آوردن آنها به سختی محسوب میشود. از دلایل بروز این بیماری شکل گرفتن مقدار غیرطبیعی پروتئینهایی به نام پلاک در مغز است که سلولهای عصبی و اندامها را تحت تأثیر قرار میدهند. این پلاکها با مختل کردن عملکرد و فعالیت شیمیایی عادی مغز، ناقلین عصبی را به مقدار قابل توجهی کاهش میدهند و درنتیجه سبب کاهش عملکرد مغز میگردند. دلیل اصلی ابتلا بیماران به آلزایمر هنوز به درستی تشخیص داده نشده است، اما در ۱ تا ۵ درصد بیماران به دلایل ژنتیکی به این بیماری دچار شدهاند.
پیشرفت Alzheimer در بیمار علائمی مانند نداشتن انگیزه، عدم آگاهی نسبت به زمان و مکان، اختلال در تکلم، عدم توانایی مراقبت از خود، نوسان احساسات و مشکلات رفتاری بهشمار میآیند. متأسفانه با پیشرفت این بیماری، فرد از جامعه و خانواده جدا میشود و به تدریج به دلیل ازبین رفتن عملکردهای بدنی از دنیا میرود. سرعت پیشرفت این بیماری در افراد مختلف متفاوت است، اما معمولاً ۳ تا ۹ سال پساز تشخیص اولیه میتوان امید به زندگی آنها داشت.
با توجه به شباهتهایی که در بیماریهای دمانس، آلزایمر و دلریوم وجود دارد، در تشخیص افتراقی هرکدام باید حوزههای روانشناختی مختلفی مانند حافظه کوتاه مدت، حافظه بلند مدت، نحوه روانی تکلم، میزان تمرکز، عملکرد اجرایی و نوع تعامل بیمار درنظر گرفته شود. هرکدام از اختلالات عصبی شناختی ممکن است برخی علائم مشابه و برخی علائم متفاوتی نسب به یکدیگر داشته باشند که بهتر است در تشخیص هرکدام علائم اختصاصی اختلال مورد بررسی قرارگیرد؛ بهعنوان مثال علائم مشترک بیماری Dementia و Alzheimer کاهش توانایی در تفکر، اختلال در حافظه و اختلال در ارتباط کلامی محسوب میشود. درحالی که در تشخیص افتراقی آلزایمر باید علائم اختصاصی این بیماری را درنظر داشت.
علائم اختصاصی اختلال Alzheimer عبارتند از:
در ادامه بررسی بیماریهای عصبی شناختی در تشخیص افتراقی بین بیماریهای دلیریوم و Alzheimer میزان تمرکز فرد بیمار ملاک قرار میگیر، چراکه ابتلا به Delirium سبب ازدست رفتن تمرکز و هوشیاری فرد بیمار میگردد، درصورتی که بیمار مبتلا به آلزایمر علائم دیگری از خود نشان میدهد. همچنین در تفاوت بین این دو اختلال میتوان به این نکته اشاره کرد که Alzheimer بیماری پیشرونده است و علائم آن در طول روز برخلاف بیماری Delirium نوسان ندارد.
باتوجه به اینکه اختلالات دمانس و دلیریوم علائم و نشانههای مشابهی دارند بسیاری از افراد این دو بیماری را با یکدیگر اشتباه میگیرند. در تشخیص افتراقی این دو اختلال در درجه اول باید گفت زوال عقل یا Dementia را نمیتوان یک بیماری نامید، زیرا دمانس مجموعهای از علائم و نشانههایی را شامل میشود که نشاندهنده وجود اختلال در رفتار، تفکر، احساسات و حافظه بیمار است. همچنین دلایل بسیاری مانند شوکهای عصبی یا بیماری آلزایمر سبب ابتلا بیماران به Dementia میشود.
مغز همه انسانها با افزایش سن تغییراتی پیدا میکند و در برخی از قابلیتها و تواناییهای خود مانند بهخاطر سپردن، یادگیری، سرعت پردازش، انعطافپذیری شناختی و حافظه دچار کندی میگردد . اما ابتلا به دمانس، دلیریوم و آلزایمر به دلیل تحلیل و تغییر در ساختار سلولهای مغزی اتفاق میافتد. پیشرفت هرکدام از این اختلالات با دیگری تفاوت دارد و در افراد مختلف با سرعتهای متفاوتی گسترش مییابد. بهطورکلی افراد میتوانند با تغییر سبک زندگی تا حدود زیادی از بروز این اختلالات عصبی شناختی جلوگیری کنند.
در ادامه بهصورت جزئیتر به بیان راهکارهای مؤثر در جلوگیری از بیماریهای Dementia، Alzheimer و Delirium میپردازیم:
یکی از مهمترین مشکلاتی که خانوادهها و اطرافیان مبتلا به اختلالات عصبی شناختی با آن دست به گریبان هستند، وجود مشکلات مالی و عاطفی فراوان بهحساب میآید. بیماران مبتلا به زوال عقل، دلیریوم و آلزایمر با پیشرفت بیماری دچار تغییراتی در خلقوخو و شخصیت میشوند. این تغییرات برای خانواده فرد بیمار ناراحت کننده است و همچنین خود بیمار را نیز به مرور زمان درونگرا و منزوی میکند. زمانی که بیمار نسبت به افراد خانواده بیتفاوت شود دچار افسردگی میگردد و با گذشت زمان و با ازدست دادن قدرت تکلم، عدم درک از موقعیت مکانی، ناتوانی در تصمیمگیری، سردرگمی و رفتارهای غیرمعمول از جمع خانوادگی دور میافتد. همین موضوع سبب میشود فرد بیمار به حمایت بیشتری از خانواده خود نیاز پیدا کند.
تمام بیماران مبتلا به اختلالات عصبی شناختی حالتها و واکنشهای شبیه به هم ندارند؛ درنتیجه خانوادههای آنها در موقعیتهای مختلف عکسالعملها و رفتارهای متفاوت و گاه آزاردهندهای از خود نشان دهند. ازطرفی خانواده این بیماران به دلیل وظیفه مراقبتی که برعهده دارند، مراقبت از خود را فراموش میکنند و بیشتر در معرض خطر ابتلا به اضطراب افسردگی و ازدست دادن کیفیت زندگی قرار میگیرند.
معمولاً بیماران مبتلا به آلزایمر، دمانس و دلیریوم در فعالیتهای روزانه خود مانند لباس پوشیدن، استحمام، رفتن به رختخواب، غذاخوردن و… نیاز به کمک دارند درنتیجه احتیاج به یک مراقب تمام وقت دارند. افراد خانواده و خصوصاً مراقبان این بیماران برای جلوگیری از ابتلا به مشکلات روحی روانی باید برای استراحت، ورزش، تغذیه و سبک زندگی خود برنامهریزی دقیقی داشته باشند تا خطر ابتلا به مشکلات روانی را در خود کاهش دهند.
درک شرایط و علائم بیماری بهترین و بالاترین حمایتی است که میتوان به بیماران مبتلا به آلزایمر، دمانس و دلیریوم ارائه داد. خانواده و اطرافیان این بیماران باید بپذیرند که تغییر در مهارتهای بیمارشان به دلیل بروز بیماری است؛ درنتیجه میتوانند در زمان گفتگو با بیمارشان صبوری کنند، چراکه ممکن است با پیشرفت بیماری گفتگو و استفاده از کلام مناسب برای بیمار کمی سخت باشد. همچنین این افراد میتوانند با برقراری تماس چشمی با بیمارشان به او توجه کنند و کمک نمایند تا بیمار برای درک بهتر گفتار خود تمرکز کند. این بیماران زبان بدن مشخصی دارند، یکی دیگر از راهحلهای حمایتکننده درک اشارهها و توجه به احساسات آنها بهحساب میآید.
ایجاد یک محیط بدون استرس، امن و شاد میتواند در روحیه بیماران مبتلا به دمانس، آلزایمر و دلیریوم تأثیرات مثبتی بگذارد. توجه داشته باشید سعی نکنید زندگی بیمار را تحت کنترل خود قرار دهید چراکه او دیگر نمیتواند به خود اعتماد کند، درمقابل با ایجاد یک روتین روزانه ساده در یک محیط آشنا و راحت کمک کنید تا او در انجام کارهایش با مشکل مواجه نشود.
آینده و درمان بیماران مبتلا به اختلالات عصبی شناختی به نوع اختلال آنها بستگی دارد؛ بهعنوان مثال زوال عقل یا آلزایمر تأثیر زیادی بر زندگی و آینده فرد بیمار میگذارد. چراکه تقریباً هیچ درمانی قطعی برای این دو بیماری هنوز وجود ندارد و عملکرد ذهنی در این بیماران بهصورت پیوسته با گذر زمان رو به وخامت میگذارد. اما با مراجعه به متخصص میتوان علائم بیماری را مدیریت کرد و از پیشرفت آن جلوگیری نمود تا کیفیت زندگی بیمار بهبود یابد.
بهطورکلی برای مدیریت بیماری در هرکدام از اختلالات عصبی گفته شده راههای مشخصی وجود دارد که در ادامه به آنها اشاره میکنیم:
خلاصه و جمعبندی
اختلالات عصبی شناختی از انواع اختلالات پیچیدهای هستند که با مجهولیات زیادی همراهند و گاهی به مرور زمان رو به وخامت میگذارند. ما در این مطلب تلاش کردیم اصلیترین بیماریهای عصبی شناختی یعنی آلزایمر، دمانس و دلیریوم را برای شما معرفی کنیم و علائم، نشانهها و راههای پیشگیری از هرکدام را بررسی نماییم. باتوجه به اینکه از بین این اختلالات، خطر ابتلا به آلزایمر ازطریق ژنتیک بسیار بیشتر است، پیشنهاد میکنیم اگر در خانواده و نزدیکان خود بیمار مبتلا به این عارضه را دارید، مراقب خود باشید. شما میتوانید با تغییر در سبک زندگی، انجام ورزش منظم و تغذیه سالم از روح و روان خود محافظت نمایید و از ابتلا به Alzheimer جلوگیری کنید.
درپایان لازم است مجدداً «ابرپکیج الماس» را خدمت شما اساتید گرامی و روانشناسان ارجمند معرفی کنیم. این مجموعه تمام مباحث علم روانشناسی را پوشش داده است منبع کامل و غنی برای مطالعه و بررسی بهحساب میآید. جهت تهیه این پکیج میتوانید به وبسایت بنیاد روانکال مراجعه نمایید.