افرادی در زندگی هستند (شاید شامل حال خودمان هم بشود) که همیشه خیز بر‌میدارن به سمت پرتاب کردن سنگی بزرگ یا کوچک در زندگی،تا اینجا مشکلی نیست،اما مشکلات زمانی شروع میشود که ما سعی میکنم کارها را تا حد ممکن پیچیده کنیم.یک مثال واقعی:وحید پسری سی ساله است و یک خواهر کوچک تر از خودش و یک برادر بزرگتر از خودش دارد،او برای کوچک ترین‌تصمیم های زندگیش در‌نهایت منتظر مادرش میماند تا حرف نهایی را او بزند حتی اگر نظر مادر وحید مخالف خواسته های وحید باشد نمیتواند مخالفت کند،بنظر شما چرا وحید در این مخمصه افتاده است تا جایی که مادرش برای همسر انتخاب کند؟؟!!،کمی عمیق موضوع را بررسی کنیم،تصور کنید وحید یک روز از خواب بلند میشود و طرح یک کسب و کار به ذهنش میرسد،اولین کاری که میکند مشورت با برخی دوستانش است،هر کسی نظر میدهد ،تا اینجا مشکلی نیست،اما مشورت گرفتن وحید از ادم های مختلف که اکثرا تجربه موفقی نداشتن در حوزه کاری نداشتن یا حتی اصلا تجربه کاری نداشتن کمی عجیب نیست؟حال وحید میماند با کلی نظرات مختلف در ذهن،در ابتدا او فکر‌میکرد برای شروع کار فقط نیاز هست بداند رقیبی در شهرشان در این زمینه کاری دارد یا خیر،اما حالا صدها مورد اضافه شده!!!وحید ناخوداگاه کارهایی که توان انجام دادنش را دارد بقدری پیچیده میکند که احساس کند نمیتواند هرگز در ان موفق شود پس انجامشان نمی دهد و در نتیجه بازهم منتظر تصمیم مادرش خواهد ماند.این درماندگی اموخته شده نتیجه دوران کودکی سختی است که او پشت سر گذاشته است.همیشه نشستن و از خود ایراد گرفتن و خود را سرزنش کردن، راحت تر از آستین بالا زدن و حل کردن مسئولانه ی مسائل زندگی است. در واقع به این مکانیسم پناه می بریم تا نه تنها از وظایفمان شانه خالی کنیم بلکه با سرزنش خود، احساس گناه را فرو بنشانیم، مثل فرو نشاندن تشنگی با آب دریا !
✅(جهت کسب اطلاعات بیشتر در مورد این محصول اموزشی روی ایکون ذیل کلیک کنید)
[button style=”btn-danger” url=”https://ravancall.com/product/%d9%be%da%a9%db%8c%d9%80%d8%ac-%d8%a2%d9%85%d9%88%d8%b2%d8%b4%d9%80%db%8c-%d8%b1%d9%88%d8%a7%d9%86%da%a9%d9%80%d8%a7%d9%88%db%8c-%d9%be%d9%88%db%8c%d8%b4%d9%80%db%8c-istdp/” target=”_blank” size=”btn-lg” block=”btn-block”]مشاهده محصول آموزشی[/button]
