زندگینامه دکتر جانفردریکسون روانشناس
قطعا بسیاری از روانشناسان و روانکاوانی که با رویکرد درمانی Istdp آشنا شده اند ، اسم روانشناس بزرگ جان فردریکسون را شنیده اند.
اما جان فرد ریکسون کیست؟
متاسفانه دکتر جان فردریکسون با تمام تاثیراتی َکه در روش Istdp داشته است ، اما زندگینامه ای از او در دسترس ما ایرانیان نیست و برای بسیاری از روانشناسان ناشناخته مانده .
مجموعه ی روانکال تصمیم گرفت در ادامه به زندگی نامه ایشان بپردازد تا درباره بزرگان روانشناسی اطلاعاتی هرچند کم داشته باشید.
جان فردریکسون در مصاحبه ای خلاصه ای از گذشته خود تعریف کرد ؛
《 پدرربزرگم آهنگری اهل دانمارک بود ، که به آیووا مهاجرت کرد و در آنجا مغازه ای تاسیس کرد. او در سال 1943 درگذشت ، اما پدرم بعد از جنگ جهانی دوم به خانه بازگشت و مغازه را دوباره باز کرد.
من کلاس ششم بودم و به عنوان یک پسر بچه همه کار میکردم ، اندازه گیری می کردم ، جارو میزدم ، جک درست می کردم و آهن ها را برش می زدم .》
پدر ،جان فردریکسون در مغازه دچار آسیب دیدگی شد و مسئولیت سنگینی بر دوش جان گذاشت.
به این معنی که پدر او به مدت دو هفته نمی توانست کار کند ، در نتیجه جان باید کارها را به تنهایی اداره میکرد.
جان در بیشتر روزها را در مغازه آهنگری پدرش می گذراند ، اما حین کار در آهنگری به مرور به موسیقی علاقه مند شد.
گرچه او هیچ مشکلی برای این نوع آینده و کار در آهنگری نمی دید و هیچ یک از والدینش به دانشگاه نرفته بودند ،
با این حال او یک خواننده حرفه ای کتاب بود و تمام درآمد خود را از مغازه صرف کتاب می کرد.
او در دبیرستان كاتولیك خود یك معلم انگلیسی داشت كه برنامه كتابخوانی گسترده ای را برای بچه ها در نظر می گرفت .
هر دانش آموز در هر ترم بیست كتاب را انتخاب میكرد و موظف بود مطالعه کند .
در میان نمایشنامه های شکسپیر ، جان بصورت اتفاقی با آثار اریش فروم روبرو شد.
آموزش عملی تکنیک درمان جانفردریکسون برای علاقمندان در مجموعه روانکال از طریق نصب اپلیکیشن قابل دسترسی است.
جان می گوید:
“در خواندن کتاب فرار از آزادی و جامعه عاقل ، درخشش اقتصاد و فلسفه ای که در روانکاوی بافته شده بود ، من را تحت تأثیر قرار داد.”
او میگوید: “من همان وقت ها فکر کردم که ممکن است روزی روانکاو شوم.”
با گذشت زمان فعالیت موسیقی چشمگیر ، جان فردریکسون در کالج شروع شد، تا زمانی که یک موسیقی دان حرفه ای شد. اما او همچنان به کار در آهنگری علاقه داشت و همزمان به هر دو کار میپرداخت.
اما علاقه به روانکاوی برای جان فردریکسون به مطالعه کتاب ها ختم نشد.
جان از کودکی اشتیاق به روان درمانی داشت.
مشاهده مرگ برادرش در کودکی در حالی که در حال خفه شدن بود باعث شد برای ترمیم آسیب های خود ، توسط یک درمانگر روانکاوی شود و البته تجربه شفا پیدا کردنش او را به سمت روانکاو شدن سوق داد .
جان آن حادثه هولناک را اینگونه بازگو میکند:
“هنوز هم کاملا یادم می آید خواهرم فریاد کشید و اسم من را صدا میزد
او در کنار گهواره کنار پنجره ایستاده بود و فقط فریاد می کشید، برادر یک سال و نیمه ام با طناب پرده داشت خفه میشید!
من فقط هفت سال داشتم . برادرم دست و پا میزد. ترسیده بودیم اما به کمک خواهرم رفتم.
من هم سعی کردم برادرم را بالا نگاه دارم.
اما او به شدت تقلا میکرد و وزنش برای تحمل ما بیش از حد سنگین بود .
من اشک میریختم و بیشتر سعی میکردم
بعد از چند ثانیه خواهرم دست از تلاش کشید
اما من همچنان بدن بی جان برادرم را بالا نگه داشته بودم و فریاد میزدم کمک ، اما فایده ای نداشت و دیگر برادرم نفس نمیکشید…
اما من تنها نبودم!
داستان های مشابه زندگی من و حتی تلخ تر بسیار است.
کدام یک از ما متوجه زخم های روانی مان شده ایم و به دنبال درمان آنها رفته ایم ؟!
من پس از تکمیل شدن مراحل درمانم زیر نظر آموزه های پرفسور حبیب دوانلو تکنیک های روان درمانی و قفل گشایی ناخودآگاه را آموختم.
در سال 2016 کتابی نوشتم که برترین کتاب آموزشی روان درمانی سال از سوی انجمن روانپزشکی بریتانیا شد
از سوی صدها انجمن بین المللی دیگر هم تحسین شدم.
مدیریت انجمن روان درمانی پویشی آمریکا رو به عهده گرفتم و در حال حاضر از سرتاسر جهان درمانجو و شاگردانی برای اموزش دارم
و زندگی افرادی که جهنمی در گذشته خود تجربه کرده بودند را سعی کردم نجات دهم، من دکتر جان فردریکسون هستم. “
جلسات واقعی برترین روانکاو جهان دکتر جانفردریکسون رو از اپلیکیشن روانکال دانلود کنید.

جان فردریکسون کیست؟
“من وقتی دوازده ساله بودم یکبار به خانه عمویم رفتم و شنیدم که پدرم می گفت که او بارها تقریبا به خودکشی فکر کرده است . این موضوع واقعاً روی من تأثیر گذاشت.”
وقتی جان فردریکسون تصمیم گرفت علاقه اصلی اش یعنی درمانگر شدن را دنبال کند
جمله پروفسور وی ، باعث مصم تر شدن جان برای قدم گذاشتن در روانکاوی بود .
” روان درمانی یك هنر است.”
جان میگوید؛
” من می خواستم روان درمانی را مانند پدرم که آهنگری میکرد بیاموزم و تدریس کنم و مانند معلم های موسیقی خودم ،
از طریق تکرار و تلاش مستمر به موفقیت برسم !
” امکان پیشرفت در رواندرمانی سخت بود.
زیرا مانند ورزش بیسبال یا پیانو زدن نیست که شما بتوانید به راحتی فیلم های فراوان از اجرای تکنیک های آنها در اینترنت پیدا کنید .
چرا که در روانکاوی از طرفی محدودیت های زیادی برای انتشار جلسات درمانی درمانگران وجود دارد ، و از طرفی هم روانکاوان معمولا از این کار دوری میکنند .
در حالی که نوازندگان برتر همیشه در حال دریافت بازخورد هستند و نوارهای ویدیویی آنها ابزاری اساسی برای آموزش دانش آموزان برای تشخیص نقاط کور خود در ارزیابی علائم فیزیولوژیکی اضطراب است .
در مرور نوار یکی از جلسات ، می توانستم دقیقاً ببینم که کجاها بیمار و من به بن بست می خوردیم ولی می توانستیم نحوه حرکت رو به جلو را ارزیابی کنم .”
ویدیو های آموزشی که جان از جلسات درمان گرفت سبب کمک به روانشناسان و مشهور شدنش شد.
وی نمونه های ویدئویی از کار های بالینی خود را در هلند، دانمارک ، نروژ ، لهستان ، ایتالیا ، بریتانیا، و سراسر امریکا و دبی(برای علاقمندان ) ارائه کرد که باعث تحسین جهانی از سوی آکادمی های مطرح روانکاوی جهان شد .
( در این ویدیو های آموزشی مراحل مشاوره با درمانجویان واقعی ، در جلسات مختلف درمانی به همراه تحلیل رفتار درمانجویان
نحوه اجرای تکنیک روانکاوی دکتر جان فرد ریکسون در مجموعه روانکال ( دسترسی از طریق نصب اپلیکیشن) آموزش داده شده است)
جانفردریکسون می گوید:
” فضایی که من در آن آموزش دیده ام ، یک گروه روانکاوی محافظه کار در روان درمانی بود و همین دلیل باعث فیلم برداری از جلسات درمانی شد .
چون وقتی مردم تکنیک ها را می بینند ، دیگر راهی برای پنهان شدن وجود ندارد – شما کاملاً مسئول کار خود هستید ! “
در تکمیل پاسخ به این سوال که جان فردریکسون کیست باید به سمت های او اشاره کرد
سمت های جان فردریکسون
- رئیس برنامه آموزش روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت
- از اعضای هیئت علمی مدرسه عالی روانپزشکی واشنگتن
- رئیس برنامه آموزشی سوپرویژن و برنامه آموزشی پیشرفته رواندرمانی در مدرسه عالی روانپزشکی واشنگتن
- همچنین رئیس انجمن اعضای هیئت علمی بالینی
- رئیس برنامه اموزشی istdp نروژ
- رئیس برنامه آموزشی ایتالیا
- عضو هیئت علمی برنامه آموزشی لهستان و
- اعضای مهمان برنامه آموزش ISTDP در کالیفرنیا
جانفردریکسون بیش از بیست و پنج فصل کتاب ومقاله و همچنین دو کتاب منتشر کرده است. کتاب اخیر او : هم آفرینی تغییر: اخیرا جایزه بین المللی کتاب درخصوص سلامت روان را از آن خود ساخت.
وی نمونه های ویدیویی از کار های بالینی خود را در هلند، دانمارک، نروژ، لهستان، ایتالیا، بریتانیا، و سراسر امریکا و دبی ارائه کرده است. ارائه های بعدی در لبنان و برزیل بوده و در آینده نزدیک در باکو نیز ارائه خواهد داشت.

تعریف مختصری از روان درمانی پویشی کوتاه مدت ISTDP
این شیوه درمانی در طی دهه ی ۱۶۰۶ تا دهه ی ۱۶۶۶
توسط دکتر حبیب دوانلو روانپزشک و روان تحلیل گر ایرانی ساکن مونترال ابداع شد
و سپس توسط روانکاوانی مطرحی همچون دکتر جان فردریکسون گسترش یافت.
این روش:
1) فشرده است زیرا هدفش کمک به بیمار برای تجربه ی احساسات سرکوب شده است .
2) کوتاه مدت است زیرا این کار را با سرعت هر چه تمام تر انجام می دهد.
3) پویشی است زیرا با نیروهای ناهشیار و احساسات انتقالی سر و کار دارد.
بیماران معمولاً به دلیل نشانه های بیماری و یا مشکلات بین فردی خود برای درمان مراجعه می کنند.
نشانه های بیماران شامل مشکلات روانشناختی سنتی نظیر اضطراب و افسردگی هستند،
اما می توانند نشانه های پزشکی غیر قابل توضیحی نظیر سردرد، تنگی نفس، اسهال، یا ضعف ناگهانی را نیز شامل شوند.
نشانه هایی که از نظر پزشکی نمیتوان تبیین قابل قبولی برای آنها ارائه کرد ،در مدل روان درمانی پویشی فشرده و کوتاه مدت تبیین می گردند:
هنگامی که هیجانات دردناک و یا ممنوع بیمار بدون آگاهی وی برانگیخته می شود این علائم نمایان میشوند. معمولا این علایم را در روانپزشکی و DSM-IV-TR، تحت عنوان اختلالات بدنی شکل طبقه بندی می کنند.
مصاحبه با دکتر جان فردريکسون درباره تکنیک ISTDP
دکتر جان فرد ریکسون :
” از دید من ISTDP شکلی از روانکاوی است.
در واقع istdp بیمار را یاری میکند تا از دفاعهایش دست بکشد و با احساسات و تعارضات ناهشیار خود مواجه شود.
من درمانگران را به کاربرد هر فنی که در راستای این هدف است، ترغیب و تشویق میکنم.
ISTDP فنونی را از رفتار درمانی میگیرد، اما مبانی نظری آن متفاوت از رفتار درمانی است.
تأکید میکنم ISTDP شکلی از رواندرمانی است، نه جادو.
جان فردریکسون میگوید : یک دانشجوی ایرانی از من پرسید ، آیا ISTDP رابطه ای با اسلام دارد؟
من پاسخ دادم این درمان مبتنی بر این فرض است که بیمار با یکی شدن با حقیقت هیجانی، همان لحظه تغییر شکل می دهد. و سپس از او پرسیدم معنی لغوی واژه اسلام چیست؟ او پاسخ داد “یعنی تسلیم شدن” .
من تایید کردم: ” بله. در واقع تسلیم حقیقت شدن.
چه در حوزه دین عمل کنیم ، چه روان درمانی و چه روانکاوی عارفانه ی ویلفرد بیون
همگی داریم به نوایِ نی گوش فرا میدهیم .
در مثنوی مولوی ما را به پیوستن به حقیقت فرا می خواند .
مولوی شاعر بزرگ اشاره کرده است ، جدایی از حقیقت منبع آلام ما است.
شاید تصادفی نباشد که یک ایرانی،یعنی حبیب دوانلو،بنیان گذار این رویکرد، این قدر بر حقیقت تاکید داشته است.
این جزو ارزش های فرهنگی ایرانی است،که قدمتی چند هزار ساله دارد. “
از او پرسیدند:
شما فرمودید در این مدل درمان ، به بیمار کمک میکنیم تا دفاع هایش را ببینند. اما دقیقا دفاع ها چه هستند؟
“روش هایی که به وسیله آن ها،در مورد واقعیت و احساساتمان ،به خودمان دروغ می گوییم. وقتی به بیماران کمک میکنیم تا دروغ هایشان را ببینند و از آن ها رویگردان شوند، حقیقت هیجانی می تواند،درونشان،بیدار شود. با یکی شدن با حقیقت هرلحظه،به بیماران کمک میکنیم تا التیام پیدا کنند.
دکتر حبیب دوانلو بر بینش درمانجو نسبت به مکانیسم های دفاعی خود تأکید دارد ،
مکانیسم های دفاعی تاکتیکی مثل حالتهای چهره (خنده و گریه ) و جلوه های بدنی تمرکز میکند ،
دکتر حبیب دوانلو در واقع آنها را سدی در مقابل نزدیک شدن بیمار به درمانگر میداند .”